چند روزی است که همهجا پر شده از تبلیغات جمعه سیاه. همان جمعه معروف آمریکایی که فروشگاهها حراجهای بزرگی دارند و مردم برای جا نماندن از آن از شب قبلش پشت در فروشگاهها میخوابند تا فردا صبح همزمان با بازشدن درها حمله کنند تا شاید چیزهای خوبی گیرشان بیاید. فرهنگی که چندسالی است سیاهی آن به جامعه ایرانی هم سرایت کرده و بسیاری از کارشناسان آن را سوغات فرهنگ غربی میدانند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ فروشگاهها بهویژه فروشگاههای اینترنتی ایرانی هم امسال تلاش کردند تا از قافله عقب نمانند و تبلیغات سنگینی میکنند؛ از تبلیغات در شبکههای اجتماعی سایتهای خبری و تفریحی و... گرفته تا ساخت تیزرهای جنجالی. یکی از این تیزرها - که از سوی فروشگاهی که مبدع حراج جمعه سیاه بود، منتشر شده- مردم را به خرید دعوت میکند و افراد خودشان را به هر آب و آتشی میزنند تا به حراج سیاه برسند، حتی اگر خریدشان به قیمت از دست دادن فرزندشان یا جان خودشان باشد. در این تیزر زنی قرمزپوش درحال بازی با نوزادش است و او را پایین و بالا میاندازد که در همین حین ساعت شروع حراج را نشان میدهد. زن قرمزپوش غافل از اینکه کودکش را به هوا پرتاب کرده به سراغ گوشیاش میرود تا شیشه شیری را که برای نوزادش نشان کرده بود، بخرد، نوزاد به لوستر سقف آویزان میشود و همین باعث شروع آتشسوزی در منزل میشود.
در صحنه دیگری جوان موتورسواری حین سواری در اتوبان است که با شروع حراج قصد خرید کلاهایمنی دارد که او هم تصادف میکند و میمیرد. در صحنه آخر این تیزر هم همان افراد را نشان میدهد که در آسمان هستند (کنایه به اینکه مردهاند) اما از خریدهایشان لذت میبرند. جدا از اینکه این نوعی از شگردهای تبلیغاتی است اما آیا چنین تیزری نمیخواهد اوج مصرفگرایی را در میان مردم ما نشان داده و آن را گسترش دهد؛ اینکه بخرید حتی اگر به قیمت جانتان تمام شود. درست است که کسی با ارائه تخفیفهای باورنکردنی برای بالابردن قدرت خرید مردم مشکلی ندارد اما موضوع این است که آیا چنین تقلید کورکورانهای از فرهنگ کشورهای دیگر میتواند ترویج غلط الگوی مصرفگرایی و الگوهای ناکارآمد خرید بین مردم باشد.
28 نوامبر در بسیاری از کشورها به جمعه سیاه مشهور است و روز بعد از عید شکرگزاری و آخرین فرصت برای خرید آخر سال و کریسمس است که به همین دلیل فروشگاهها به حراج اقدام میکنند. فروشگاههای ایرانی درحالی از این رویداد تقلید میکنند که در چنین روزی در ایران نه آخر سال است و نه عید نوروز.
حسین فرشفروش، جامعهشناس در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید: «این طبیعی است که فرهنگهای مختلف رفتارهای خودشان را به یکدیگر انتقال دهند اما تبادل فرهنگی زمانی خوب است که من رفتار خوبی را از یک فرهنگ دیگر یاد بگیرم و آن را براساس فرهنگ خودم استفاده کنم. به عبارت دیگر در پذیرش فرهنگهای دیگر باید تطبیق فرهنگی صورت گیرد و زمانی که این کار بدون تطبیق فرهنگی انجام شود به آن تهاجم فرهنگی گفته میشود و دیگر نمیتوان گفت تبادل فرهنگی صورت گرفته است.»
فرشفروش با اشاره به اینکه این روزها تهاجمهای فرهنگی زیاد و تفکر غربگرایی در جامعه ما گسترش پیدا کرده است که سابقه آن به صدسال قبل برمیگردد، ادامه میدهد: «برخی از ما غربگرا هستیم و هرچه از سمت کشورهای پیشرفته و غرب وارد شود را وحیمنزل میدانیم که واجبالتعظیم است که یکی از همین امامزادههای فرهنگی همان بلکفرایدیها یا بلکدیها هستند که به صورت ناقص و با اشکالهای بسیار در کشور شبیهسازی میشوند.»
نکته دیگری که در رابطه با حراج سیاه وجود دارد این که بسیاری از کارشناسان معتقدند حراجهایی که در کشور اعلام میشود، واقعی نیست و فروشگاهها با اعلام قیمت اولیه تقریبا کالا یا خدمات خود را به همان قیمت بدون تخفیف میفروشند اما مدعی هستند که به خریدار تخفیف دادهاند.
فرشفروش در این باره میافزاید: «آنچه من درباره حراج خارجی شنیدهام این است که حراجهای آنها واقعی است، درحالی که در کشور ما رفتارهای متناقض و همراه با دروغ بین فروشندگان فروشگاهها وجود دارد. ما اگر فرهنگ دروغ نگفتن را در حراجهای غربگرایانه خودمان برقرار کنیم اتفاق خاصی نمیافتد اما ما هم تقلید میکنیم و هم دروغ میگوییم.»
فرهنگ حراج جمعهسیاه در کشورهای غربی این است که آخر سالشان است، شب عیدشان است و کریسمس نزدیک است و تغییر فصل دارند. برای همین بلکدی هم دارند تا چرخ اقتصادشان بچرخد. آنها سودهایشان را در ماه اول بردهاند، ماه دوم را هم برای توسعه میفروشند و ماه سوم هم حراج میکنند تا انبارها خالی شود، چراکه کارخانهها درحال ساخت برای ماه اول فصل بعدی هستند. اگر چنین فرهنگی به درستی یاد گرفته شود، خیلی هم خوب است اما در کنارش باید راستگویی هم باشد. اما اگر یک تقلید کورکورانه از رفتار با تفکر غربگرایانه داشته باشیم، بد است. در این صورت ما به برنامهریزان تهاجم فرهنگی اعلام میکنیم که ببارید ما پذیرا هستیم. تا دلتان میخواهد بتازید چون ما هجمهپذیر هستیم.
بین افرادی که منتظر رسیدن جمعه سیاه هستند کسانی وجود دارند که به کالای خاصی نیاز ندارند و صرفا برای اینکه فکر میکنند با خرید کالای تخفیفدار برد کردهاند، سراسیمه خرید کرده و آن را در خانهشان انبار میکنند؛ کاری که نمیتوان نام آن را چیزی جز اسراف دانست.
به گفته فرشفروش کلمه اسراف بار مذهبی دارد و هیچکدام از پیامبران الهی اعلام نکردند اسراف کردن کار خوبی است. در قرآن هم آمده است خدا اسرافکاران را دوست ندارد و مردمی که این کار را میکنند ایمان ضعیفی دارند و به حرف خدا اعتماد ندارند. البته او دلایل اقتصادی را هم در وجود چنین رفتاری در مردم موثر میداند. بسیاری از مردم مایحتاج فصلهای بعد خود را به دلیل ترس از گرانشدن در آینده خرید میکنند. فرشفروش میگوید که وقتی اقتصاد ثبات نداشته باشد، مردم برای رفع نیازهای احتمالی آینده خودشان هم تدارک میبینند. بسیاری از مردم از همین حالا در تدارک آجیل شب عید هستند و این از ترسشان سرچشمه میگیرد.
این فرهنگها اگرچه یکشبه در ایران باب شده و طرفدار پیدا کردهاند اما موضوعی که مهم است و همه آن را میدانیم، این است که یک فرهنگ غلط را نمیتوان به همین سادگی و در طول یک شب اصلاح کرد.
به گفته فرشفروش تبادل فرهنگی کار خوبی است اما باید براساس نیازهای مردم در زمانهای درست برنامهریزی و اجرا شود. از سوی دیگر باید الگوی مصرف در کشور اصلاح شود که این نیازمند آموزش و فرهنگسازی تدریجی است.