به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از فارس، «حسن نافعه» نویسنده و استاد دانشگاه مصر در یادداشتی برای روزنامه فرامنطقه‌ای «القدس العربی»، اقدام دولت آمریکا در تشویق کشورهای عربی و غربی مثل عمان، قطر، ژاپن و غیره برای کاستن از شدت تنش میان واشنگتن و تهران را نشانه استحکام موضع ایران و مقاومت آن توصیف کرد.
نویسنده که یادداشت خود را با عنوان پرسشی «نابودی معامله قرن در ازای تغییر نظام در ایران؟» آورده است، نوشت: آمریکا در مسئله کنفرانس منامه از نقش خود به عنوان یک میانجیگر بی طرف کناره‌گیری کرده و از دیدگاه رژیم صهیونیستی جانبداری کامل می‌کند. از همین رو درک معامله قرن و اهداف واقعی آن صرف نظر از راهبرد آمریکا در قبال همه خاورمیانه دشوار است.
وی افزود: نقاط اصلی راهبرد کنونی آمریکا در خاورمیانه را می‌توان در چهار مورد زیر خلاصه کرد:
1- ارائه پشتیبانی بی قید و شرط از اسرائیل به منظور اینکه در نابود کردن نهایی مسئله فلسطین موفق عمل کند و به جایگاهی منطقه‌ای دست یابد که به آن اجازه کنترل اوضاع در منطقه و تسلط بر تحولات آن را می‌دهد.
2- اعمال تحریم فراگیر علیه ایران به منظور وادار کردن آن برای تغییر سیاستش و تضعیف آن تا حدی که مانع اجرای معامله قرن شود تا از سوی دیگر آمریکا بتواند به باج‌گیری و اخاذی از کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) ادامه دهد و ثروت آنها را بر باد دهد و البته عملیات نظامی برای سرنگونی نظام ایران را در صورت لزوم غیرممکن نمی‌داند.
3- استفاده از سیاست چماق و هویج در قبال ترکیه تا آنجا که از یک سو اجازه می‌دهد در پیمان ناتو بماند و از سوی دیگر از پیوستن آن به روسیه یا ائتلاف با ایران ممانعت کند.
4- ادامه سیاست ایجاد هرج و مرج و شکاف در داخل جهان عرب با هدف اینکه تنش‌های کنونی بخصوص میان ایران و عربستان و ترکیه و مصر را باقی نگاه دارد و از سوی دیگر همزمان جهان عرب را به قطع ارتباطش با مسئله فلسطین و تشکیل جبهه‌ای یکپارچه برای مقابله با تهدید ایران سوق می‌دهد.
نافعه تاکید کرد: با آنچه گفتیم روشن شد که تحریم ایران مهم‌ترین نقطه تمرکز راهبرد کنونی آمریکا در قبال خاورمیانه است. بخصوص که موفقیت و شکست آمریکا در تحقق هدفی که از آن دنبال می‌کند یعنی «تسلیم کردن ایران یا تغییر نظام آن» به صورت خودجوش بر قدرت آمریکا برای دستیابی به دیگر اهدافش سایه خواهد انداخت. اینکه اسرائیل را بر ظرفیت‌های منطقه مسط می‌کند، ترکیه را بی طرف می‌کند و جهان عرب را از معادلات قدرت و نفوذ در فرآیند تحولات منطقه بیرون کند.
نویسنده شانس موفقیت دولت ترامپ در تحقق هدف مزبور (تسلیم کردن ایران) را بسیار ضعیف خواند و چند دلیل برای اثبات ادعای خود آورد:
1- تصمیم آمریکا در خروج یکجانبه از توافق هسته‌ای با ایران غیرقانونی بوده است.
2- تحریم‌ها اصول و توجهیات قانونی و اخلاقی لازم را برای متحد کردن جامعه بین المللی در حمایت از آن ندارد. ایران هم از تجربه بالایی در چگونگی برخورد با تحریم‌های آمریکا برخوردار است و می‌تواند با پیدا کردن جایگزین‌هایی تحریم‌ها را دور بزند یا احیانا از آن برای رسیدن به خودکفایی استفاده کند.
3- اخیرا هم ایران به ابزارهای متعددی دست یافته که به آن فرصت می‌دهد سخت‌ترین و بیش‌ترین زیان‌ها را به منافع آمریکا در منطقه بزند آن هم در صورتی که آمریکا به اقدام نظامی برای تشدید تحریم‌ها متوسل شود و با زور مانع صادرات نفت خام ایران یا محصولات پتروشیمی آن شود.
4- پایبندی اتحادیه اروپا به توافق هسته‌ای و بیان دائمی آن از پایبندی به ایجاد ساز و کار ویژه برای تسهیل تجارت با ایران و تشویق تلاش‌های کشورهای عربی و غربی متعدد نظیر عمان، قطر، ژاپن و غیره از سوی دولت ترامپ برای کاستن از شدت تنش‌ها و دستیابی به راه حل مورد رضایت طرفین نشانه استحکام موضع ایران و مقاومت آن است و احتمال عقب نشینی تدریجی آمریکا از مواضع خود با مرور زمان را بیشتر کرده است.
القدس العربی نوشت: بنابراین می توان گفت معامله واقعی قرن که آمریکا مطرح کرده در معادله‌ای خلاصه می شود که مفاد آن این است «در ازای نابودی مسئله فلسطین و عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل، آمریکا و اسرائیل از امنیت کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) حفاظت می‌کنند».
نافعه افزود: به نظر می‌رسد متاسفانه ترامپ فعلا در وادار کردن کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) بخصوص عربستان، امارات و بحرین را برای قبول صریح یا ضمنی موفق عمل کرده است؛ چون دیگر اهمیتی نمی‌دهد که درباره آن موافقت طرف فلسطینی یا دیگر طرف‌های عربی را جلب کند و تصمیم گرفته این طرح خود را برای تحمیل واقعیتی بر جهان عرب که برایش هیچ احترامی قائل نیست پیش ببرد.
به عقیده نویسنده، معنای آنچه گفته شد اصلا این نیست که ترامپ در دستیابی به اهدافش موفق خواهد شد. آن هم نه فقط به دلیل احتمال مقاومت ایران و شکست تحریم‌های آمریکا علیه آن بلکه پیچیدگی وضعیت داخلی در اسرائیل هم تاثیرگذار است.
روشن است که شکست نتانیاهو در تشکیل کابینه و مجبور شدن وی برای دعوت به برگزاری انتخابات زورهنگام که هرگز در سپتامبر آتی برگزار نمی‌شود، می‌تواند همه نقشه‌های ترامپ درباره نتانیاهو را بر هم بزند بخصوص که به گفته بسیاری از ناظران انتخابات آتی اسرائیل می‌تواند به تشکیل کابینه‌ای منجر شود که راست گراهای توراتی در اسرائیل بر آن مسلط باشند. هر اتفاقی رخ دهد مطمئنا جهان عرب همه چیز را از دست خواهد داد اگر بخواهد با معامله نابودی مسئله فلسطین در ازای تغییر نظام در ایران همراه شود.
