رهبر معظم انقلاب صبح چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۷/۱۷ با دو هزار نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی دیدار کردند، در ابتدای این دیداررهبر انقلاب پیش از سخنان خودشان مثل همیشه پای صحبت،گلایه ها و درد دل های نمایندگانی از نخبگان علمی کشور در زمینه های مختلف نشستند.
به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ رهبر معظم انقلاب صبح چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۷/۱۷ با دو هزار نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی دیدار کردند، در ابتدای این دیداررهبر انقلاب پیش از سخنان خودشان مثل همیشه پای صحبت،گلایه ها و درد دل های نمایندگانی از نخبگان علمی کشور در زمینه های مختلف نشستند.
در این دیدار قبل از سخنان رهبر انقلاب ۱۲ تن از نخبگان و محققان رشتههای مختلف، دیدگاههای خود را بیان کردند.
آقایان: سیدعلی موسوی، استادیار مهندسی پزشکی، یوسف قاسمی، دکترای حقوق و مؤسس شرکت دانشبنیان در زمینهی خدمات حقوقی، محمد فدایی، دانشجوی دکترای مدیریت دولتی، عرفان صلواتی، پسادکترای ریاضی از دانشگاه امیرکبیر و دارندهی مدال طلای المپیاد جهانی، مجتبی محصولی، دانشیار مهندسی عمران دانشگاه شریف، حسن انصاریفر، کارشناس ارشد فناوری اطلاعات، علی کاظمی تبریزی، دانشجوی دکترای صنایع چوب و کاغذ، رسول رجایی، دانشجوی دکترای مهندسی برق از دانشگاه تربیت مدرس، امید حاتمی، دانشجوی دکترای مدیریت، حسینعلی اخلاقی، دکترای مهندسی نفت و خانمها: الهه شاکری، دانشجوی دکترای پژوهش هنر و سیده صدیقه مدنی، فوق تخصص بیماریهای غدد از دانشگاه علوم پزشکی تهران مسائل متفاوتی را بیان کردند.
عرفان صلواتی «عضو هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر، دارندهی مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی و رئیس فعی کمیتهی علمی المپیاد ریاضی»
تحرک اجتماعی به معنای پویایی موقعیتهای علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی کشور است یکی از مهمترین زمینههای تحرک اجتماعی در دسترس بودن آموزش با کیفیت و متناسب با استعدادهای اشخاص و فارغ از موقعیت اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی است و هر چقدر این آموزش در سن پایینتر ارائه شود امکان تحقق این تحرک اجتماعی بیشتر خواهد بود امروزه شاهد هستیم که امکانات آموزشی با کیفیت بیشتر به محنصر به مدارس و مجموعههای غیر انتفاعی و آن هم بیشتر در شهرهای بزرگ شده است و بسیاری از دانشآموزان از نظر مالی فرصت استفاده از این امکانات آموزشی را ندارند فعالیتهای آموزشی برون مدرسهای میتواند این کمبود را جبران کند.
نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی ما همچون دو دنیای جدای از هم هستند معلمان مدارس و اساتید دانشگاه ارتباطی با هم ندارند و دانشآموزان ما در بدو ورود به دانشگاه خود را در فضایی جدید مییابند که جدا از تفاومت محیطی و فرهنگی حتی از نظر علمی نیز برایشان جدید و غریب است. راهکار عملی در این زمینه تأسیس و حمایت از نهادهای میانی بین مدرسه و دانشگاه هست بعنوان مثال انجمنهای عملی دانشگاهی باید تشویق شوند تا به حوزهی دانشآموزی ورود پیدا کنند.
حسینعلی اخلاقی «دکترای مهندسی نفت»
بدنهی وزارت نفت و شرکت ملی نفت از گذشته تاکنون کمتر تحرک، بیمار و بروکراتیک و در مواردی آلوده به فساد و رانت بوده است در این خصوص مصادیق زیادی هست که اشاره نمیکنم حالا یک موردش اینجا بود در ماههای اخیر البته بدلیل فشارهای تحریم راهبرد جوانگرایی در برخی سطوح در برخی شرکتهای تابعهی وزارت نفت ایجاد شده اما خود آسیبهایی دارد در حال حاضر در اقصی نقاط کشور نیروهای جوان، متخصص، با انگیزه، عاشق خدمت و بعضاً با تحربیات ناب در بهترین مراکز دنیا به آماده به ایفای نقش در صنعت نفتاند لیکن همانطور که عنوان شد بدنهی پیر مدیریت صنعت نفت تفکر غالب بر آن و نیز منافع برخی افراد اجازهی نقشآفرینی اینها را نمیدهد بدنهی صنعت نفت با بیش از ۱۰۰ سال سابقه با صنایعی از قبیل زیست فناوری، هستهای، هوا فضا، نانو و غیر که شالودهی آنها را در کشور توسط جوانان متخصص و متعهد در چند دههی اخیر پایهریزی شده قابل مقایسه نیست در صنعت نفت تا کارد به استخوان نخورد به توان داخلی و نیروهای متخصص رجوع نمیشود.
امید حاتمی «دارای مدال نقرهی المپیاد جهانی ریاضی»
اولین چیزی که میخواستم در موردش صحبت کنم تضاد منافع است تضاد منافع خب، مثال کلاسیکش این است که یک فردی متولی دوتا نهاد مختلف باشد یا حالا دو تا منفعت مختلف باشد که خدمت در راستای یکی از این منفعتها متناقض با آن یکی باشد.
با از بین رفتن استقلال باشگاه و سمپاد عملکرد هر دو نهاد افت کرده، عدالت آموزشی تضعیف شده ما چیزی که در سالهای اخیر میبینیم این است که در شهرهای کوچک نتایج المپیادها افت کرده، نتایج کنکور افت کرده، دانشجویان از مناطق کمتر برخوردار ما میبنیم که دانشآموزان چون امکانات کمتر است و چون سمپاد تضعیف شده، چون یک مدرسهی خوب دیگر با آن امکانات خوب در آن شهرها نیست و تشویق نمیشد دانشآموزان که استعداد خوبی هم دارند متأسفانه آموزشهای خوب نمیبینند و ضعیفتر میآیند از آنجا و امکان رقابت برابر کمتر وجود دارد این موجب تضعیف عدالت آموزشی شده این به نظر من به آیندهی علمی خیلی از دانشآموزهای ما در شهرهای کوچک آسیب جدی میزند.
یک کسب و کار کوچکی با دوستانم راه انداختم که ارز آوری داریم میکنم برای کشور حالا الان کوچک است نسبتاً موفق بوده و سالی سیصد هزار یورو داریم ارز وارد کشور میکنیم ما فارغ از آن مسائل تکنیکی آن کسب و کار ما بزرگترین مشکلی که ما در کسب و کارمان داشتیم مجوزها، بحثهای اداری، کارشکنیهای اداری و وجود انحصار بود.
معیارهای ارزشگذاری در وزارت علوم معیارهای ارزیابی اساتید در وزارت علوم درست تنظیم نشده بر اساس کمیت مقالات است که تصویب شده و نه بر اساس کیفیت کار علمی که شما دارید میکنید خیلی از آدمها هستند که، دارند کار با کیفیت میکنند ولی آنقدر تو سرشان میزنند، آنقدر آدمهای دیگری را تشویق میکنند، اینها را نمیگذارند ارتقاء پیدا کنند، تهدیدشان میکنند، شما اخراج میشوید چون کارت از لحاظ کمی خوب نیست در حالیکه از لحاظ کیفی واقعاً کارشان ارزشمند است که خب اینها ناامید میشوند.
رسول رجایی «دانشجوی دکتری در دانشگاه تربیت مدرس و دبیر مجمع دبیران انجمنهای علمی دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس»
نظام علمی کشور پس از دوران بلوغ خود به مرحلهی تصمیمگیری در یک برههی حساس قرار گرفته است: پرسش مردم از کارآمدی و سودمندی و تأثیرگذاری نظام علمی کشور بر زندگی آنان، رسالت اجتماعی دانشگاهها و نظام علمی در علم دوست کردن دانشگاه و بازگرداندن و تقویت سرمایهی اجتماعی و اعتماد به نهاد علم.
جایگزین کردن شهرتهای علمی بجای شهرتهای رایج عوام زده و تأثیرگذاری اجتماعی از کارکردهای چنین مأموریتی است. انجمنهای علمی با توجه به تجربهای که بنده هم در سطح دانشگاهی، هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی در این حوزه داشتم. انجمنهای علمی دانشجویی در وزارت علوم اکنون بعنوان یکی از بزرگترین تشکلهای علمی و فرهنگی کشور با دارا بودن بیش از سی اتحادیهی کشوری و حدود شش هزار نهاد دانشگاهی مروج گفتمان جدیدی در کنش و فعالیتهای علمی و دانشجویی هستند مبنی بر نقد مسئولیتپذیر و مسئولیتپذیری و رویکرد کمک به حل مسائل اقتصادی، اجتماعی فرهنگی کشور بجای نقد مطالبهگر.
علی کاظمی تبریزی «دانشجوی دکترای صنایع چوب و کاغذ از دانشگاه آزاد اسلامی»
حضرت آقا از جمله موضوعات مهمی که در سالهای اخیر نگرانیهای بسیار گستردهای در سطح جامعه و علیالخصوص در میان نخبگان دانشگاهی ایجاد کرده است تخریب و استفادهی بیرویه از منابع طبیعی کشور است. سرمایهای که هزاران سال نسل به نسل به ما رسیده است اکنون با اقدامات و تصمیمات غیرعلمی و غیرکارشناسی و بعضاً دستاندازی افراد سودجو به نحو گستردهای در حال نابودی است. از جملهی این موارد در دههای اخیر تخریب گستردهی جنگلها میباشد. توسعهی سریع عمرانی، چرای بیرویهی دام، برداشت غیرقانونی از منابع طبیعی، تصرف غیرقانونی زمینها و توسعهی بیرویهی کشاورزی در اراضی شیبدار باعث جنگلزدایی و بیابانزایی و به طور خاص نابودی جنگلهای هیرکانی و از دست رفتن تنوع گیاهی و جانوری شده است. نتیجهیاین تخریب جز افزایش بلای طبیعی همچون سیلهای ویرانگر اخیر نیست از این رو استفاده از یافتههای علمی و پژوهشی در جلوگیری از جنگلزدایی نقش بسیار مهمی را میتواند داشته باشد.
آقاجان! تالابهای کشور در معرض خطرند. نفس تالاب انزلی به شماره افتاده است در سه دههی گذشته به دلیل ورود حجم زیادی از فاضلابهای صنعتی و شهری و رشد بیرویهی گیاهان مهاجم و ایجاد سازههای بتونی آبی بدون در نظرگرفتن عوامل زیستمحیطی نظیر ساخت موجشکن جدید در بزرگترین کانال ارتباطی بین دریای خزر و تالاب انزلی باعث شده است عمق این تالاب زیبا که زیستگاه بسیاری از پرندگان و آبزیان میباشد از ۱۱ متر به کمتر از ۲ متر و در بعضی از نقاط آن برسد که نشان دهندهی این میباشد که عوامل انسانی بیشترین نقش را در تخریب این امانت الهی دارند بر اساس تحقیقات و پژوهشهای صورت گرفته شده و نظرات کارشناسی تصفیهی پسابهای صنعتی و فاضلاب شهری و همچنین مبارزهی بیولوژیکی با گیاهان مهاجم، لایروبی مستمر بستر تالاب انزلی بخصوص اصلاح سازهی موجشکن جدید در احیای این تالاب منحصر به فرد ضروری است.
صدیقه مدنی «فوق تخصص بیماریهای غدد و متابولیسم کودکان از دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص سلولدرمانی در زمینهی دیابت»
طرح وزارت بهداشت در قالب کلینیک آلساینتیس با همین هدف شروع شد اما در مسیر تربیت و بکارگیری اساتید نسل اول خود با مخاطرات در سطوح مختلف روبرو شده است و علیرغم اینکه مجموعهی پزشکی علاقهمند به گسترش کاربردی پژوهش هستند نگاههای غیرکارشناسانه در محاسبات نیروی انسانی میتواند پزشکان تازهوارد به عرصهی خدمت را تحت تأثیر قرار دهد. ما میتوانیم ظرف چند سال به محصولات کاربردی بیشتری در علوم پزشکی دست یابیم اما نیاز به حمایت جسورانهی مسئولین داریم.
موضوع دیگری که خدمتتان عرض میکنم مقولهی مهاجرت است. تحصیل در علوم پزشکی بسیار زمانبر است، مراحل مختلف تحصیلات بالینی حدود چهارده تا شانزده سال از ورود به دانشگاه تا رسیدن یک پزشک به فوق تخصص طول میکشد که در نیمی از این مدت پزشک جوان همزمان در حال خدمترسانی شبانهروزی در بیمارستانهای دولتی بدون بیمه، بدون حقوق و صرفاً با کمکهزینهی تحصیلی میباشد. پس از هر مقطع تحصیلی پزشک باید به خدمت نیروی انسانی در محلی نامشخص در هر کجای کشور برود که در مجموع هشت تا ده سال میشود و نهایتاً پس از بازگشت به محل زندگی خود باید جهت ساماندهی زندگی خانوادگی و ارتقا موقعیت شغلیاش از صفر شروع کند. بسیاری از همکاران به شرایط مساعد برای ازدواج و فرزندآوری تا دههی چهار و حتی دههی پنج زندگی دست نمییابند. واضح است که این تحصیل و خدمترسانی طولانی و عدم تطابق زحمات فراوان یک پزشک با تأمین رفاهیات اولیهی زندگی در نهایت امر ممکن است باعث احساس خسران شود.
حسن انصاریفر «کارشناس ارشد فناوری اطلاعات و مدیرعامل شرکت پژوهشی فرزان»
امروز تفکر غالب در اقتصادمان تفکر سرمایهداری است و مدلهای اقتصادیمان از جمله مدل شرکتداری مبتنی بر همان آموزههای غربی است. در شرکتهایمان نظام مالکیت، نظام توزیع درآمد، نظام حقوق و نظامهای دیگر غالباً وارداتی است و بیگانه از مبانی اسلامی است. گفتمان غالب سودآوری است نه تکلیف و مأموریت و رفع نیازهای صنعت. حتی نهادهای حاکمیتی و حمایتی هم بیشتر از مدل درآمدی سؤال میکنند و احتمال سودآوری را معیار حمایت قرار میدهند تا تکلیف و رفع نیازهای صنعت. طبیعی است وقتی در تقابل سود و تکلیف اولویت به سود داده میشود نیازهای دانشبنیان صنعت روی زمین میماند، مشاغل کاذب رایج و فارغالتحصیلان دانشگاهها بیکار میشوند مدل مالکیت شرکتها به سبک سهامداری فعلی همان توسعهی تکاثری و شبیه نظام ارباب رعیتی است که ارباب سرمایهدار کارگرانی را اجیر میکند و به ازای قوتی لایموت از تمام منافع کار آنها بهره میبرد بیآنکه کارگران خود را سهیم و بهرهمند در خروجی کار خودشان ببینند.
یکی از چالشهای جدّی و فراگیر که غالب شرکتهای دانشبنیان با آن درگیر هستند کمبود روزافزون نیروی متخصص است. ریشهی این مشکل در کمکارآمدی نظام آموزشی کشور در حوزهی مهارتآموزی است که فارغالتحصیلان آن غالباً فاقد مهارتهای حداقلی برای انجام کار هستند. بعنوان مثال وزیر محترم ارتباطات دو سال پیش فرمودند که تربیت ۱۰ هزار نیروی متخصص امنیت سایبری را در چهار سال را در دستور کار قرار دادیم. سؤال اینجا است که نظام آموزشی کشور اعم از آموزش و پرورش و آموزشعالی تا چه میزان در این کمبود نیروی متخصص سهیم هستند و چه برنامهای برای این کمبود دارند این در حالی است که در سالهای اخیر شاهد مهاجرت داوطلبین کنکور از رشتهی ریاضی به تجربی هستیم که خود میتواند منجر به تشدید کمبود نیروی متخصص در حوزهی مهندسی شود.
مجتبی محصولی «دانشجوی منتخب دانشگدهی مهندسی عمران دانشگاه برتیش کلمبیای کانادا، دانشیار دانشگاه صنعتی شریف در رشتهی مهندسی عمران»
بنده به تعدادی از آسیبهای جدی فضای علمی پژوهشی کشور میپردازم.آسیب اول اینکه روحیهی همکاری میان دانشگاهها برای حل مسائل کشور ضعیف است و در مقابل اغلب دانشگاهها در حال رقابت برای ارتقاء جایگاه خود در نظامهای رتبهبندی خارجی هستند این نظامهای رتبهبندی توسط بنگاههای خصوصی اداره میشود و ضوابط ارزیابی آنها لزوماً در راستای منافع کشور نیست برای ما زمین تعریف میکنند و ما در آن بازی میکنیم.
دوم آنکه دستگاههای دولتی و عمومی اغلب در حمایت از پژوهش دچار روزمرگی هستند و به پژوهشهای عمیق و بلند مدت برای ریشهیابی مشکلات و ارائهی راهحلهای پایدار بهاء نمیدهند این دستگاهها از پژوهشگران میخواهند تا بجای درمان علت با قرص و آمپول درمان علامت کنند تا در ظاهر هم در گزارش عملکردشان هزینه کرده پژوهشی داشته باشند و هم تا چند صباحی که در سمت خود هستند آن مشکل علامتی بروز ندهد یکی از این آقایان در جواب ما که گفته بودیم حل مسئله بصورت ریشهای نیازمند چند سال پژوهش مستمر است گفت صندلی من یکساله است و بودجهام نیز همینطور و ما را جواب کرد سالی که زلزلهای روی میدهد همهی دستگاههای مربوطه طالب پژوهش در مورد زلزله و مقاومسازی و مدیریت بحران هستند و بعد از چند ماه همه چیز به فراموشی سپرده میشود تا زلزلهای دیگر روی دهد اکنون نیز تا چند گاهی فصل پژوهش در زمینهی سیلاب است.
الهه شاکری «دانشجوی دکتری پژوهش هنر در دانشگاه تهران»
بر اساس آمار میتوان گفت مهمترین رویداد سال ۲۰۱۹ رشد تعداد کاربران اینترنت نسبت به سال گذشته بوده است آمارها نشان میدهند که در هر ثانیه یازده کاربر جدید به کاربران آنلاین اینترنتی اضافه میشوند بخش بزرگی از این کاربران از کشورهای در حال توسعه هستند بیشک رسانههای مدرن شمشیرهای دولبهای هستند که هم احیاء میکنند و هم میمیرانند، هم میتوانند به تنوی و هدایت افکار عمومی نایل شوند و هم میتوانند کورسویی از روشنگری و یا حتی شعلههای فروزان اندیشه را مسخ کنند در این فرصت محدود به آنچه میخواهم به اختصار اشاره کنم جایگاه استراتژیک تلویزیون اینترنتی است که در این برهه از انقلاب اسلامی بسیار خطیر، مهم و راهبردی مینماید.
تلویزیون اینترنتی میتواند سواد رسانهای کاربران را در نتیجهی تفکر انتقادی ارتقاء دهد و از طرفی چنانچه استفاده از این ابزار بر پایهی سواد رسانهای و مطابق با دانش و بصیرت نباشد چه بسا زیان و آسیب آنها به مراتب بیش از نفع آنها خواهد بود نظر به اینکه جهان آینده متعلق به کسانی خواهد بود که در کنار اندیشههای عمیق و راهها و وسایل تبلیغ اندیشه نیز اشراف و تسلط داشته باشند پس بعنوان یک دانشجوی دکتری مطالعات رسانه و تلویزیون در دانشگاه تهران استدعا دارم تا این مقولهی تلویزیون اینترنتی را جدیتر از گذشته تلقی کنیم و از این ابزار در جهت هدایت افکار عمومی بهتر از گذشته بهره ببریم.
محمد فدایی «دانشجوی دکترای مدیریت دولتی از دانشگاه تهران»
در معماری نظامات اداری سیاسی جامعه دو الگو متصور است: نخست، الگوی معماری نظامات مبتنی بر کسب منفعت و الگوی دوم معماری نظامات مبتنی بر افزایش مسئولیت مبتنی بر افزایش هزینه برای فرد. در الگوی مبتنی بر منفعت رشد و ارتقا معادل است با دریافت منافع بیشتر، در چنین سیستمی به صورت طبیعی و قهری منفعتطلبان و فرصت طلبان رشد خواهند کرد، اگر نظامات اداری سیاسی کشور به نحوی طراحی شد که اخذ مسئولیت بیشتر و بالاتر در آن تنها منجر به دریافت منافع بیشتر شود و هیچ هزینهای برای فرد نداشته باشد صندلی مسئولیت آماج تلاش فرصتطلبان قرار خواهد گرفت، فرصتطلبانی که در همهی سیستمهای گزینشی و با شاخصهای مرسوم این سیستمها به عنوان مدیر لایق شناسایی میشوند. در مقابل اگر معماری نظامات اداری سیاسی جامعه مبتنی بر افزایش مسئولیت شد یعنی ارتقا در سیستم به معنای پرداخت هزینهی بالاتر، ایثار و از خودگذشتگی بالاتر بود همه چیز تغییر خواهد کرد و به طور طبیعی شایستگان یعنی
آنان که حقیقتاً از اخذ مسئولیت به دنبال منافع دنیایی نیستند و همتشان بر خدمت بیشتر است و حاضرند برای آن هزینه هم بپردازند رشد کرده و به مسئولیتهای حکومتی خواهند رسید.
یک راه میانبر و کاربردی برای حرکت از وضع فعلی به آنچه توصیف شد بارکردن هزینههای صحیح، منطقی و اصولی بر جایگاهها و ارکان مدیریت در نظام اسلامی است، به عبارت دیگر باید صندلیهای مدیریت را در کشور کمی داغ کرد. استقرار نظامات شفاف حقوقف دستمزد، اموال و داراییها، شفاف کردن تصمیمات، اقدامات و عملکردها، جلوگیری از حضور همزمان در بخش دولتی و خصوصی، اعمال محدودیت در محل زندگی مدیران، اعمال محدودیت در برخورداری از برخی خدمات لوکس یا خاص نظیر مدارس غیرانتفاعی برای فرزندان و یا خدمات سلامت در بخش خصوصی، اعمال محدودیت در سفرهای خارجی به ویژه سفرهای تفریحی، اصلاح نظام حقوق و دستمزد مبتنی بر عملکرد قابل احراز و شفاف کردن اختیارات و جلوگیری از امکان توزیع رانت مواردی است که میتواند سیستم اداری سیاسی کشور را با یک تحول حقیقی روبرو سازد.
یوسف قاسمی «دانشآموختهی برتر دکتری از پنجاه دانشگاه برتر جهان و بنیانگذار اولین شرکت دانشبنیان خدمات حقوقی»
امروز ما در عرصهی اجتماعی و اقتصادی بایستی نوآوری را بعنوان یک موضوع بسیار جدّی و محوری ما برخی وقتها هنوز هم فکر میکنیم که نفت محور است و نوآوری را لازم داریم برای اینکه مثلاً تحریمها امروز اجازه نمیدهد که ما تجهیزاتمان را وارد کنیم پیمانکاران خارجی گذاشتهاند رفتهاند این خوب نیست ما باید قانع بشویم که نوآوری محور است و نفت و اینها جریان گذرایی است که باید داشته باشیم که روزهای سخت نوآوری را طی بکنیم. خب، برای این مزیت را گرامی بداریم ما لازمهی لازم هست که به موضوعات مقرراتزدایی و مجوززدایی که مفصل هم راجع به آن صحبت شده اما من خیلی کاربردی بعنوان کسی که توفیق دارم شرکتهای زیادی که نوآور هستند را در عرصهی درواقع خدمات حقوقیشان همراهی بکنم از روزهای اولشان تا روزهایی که موفق میشوند و میدرخشند. ما اولاً که مقررات اضافه خیلی داریم اینها موضوعاتی را سعی کردم انتخاب بکنم که کمی فراقوهای باشند و جایگاه طرحش اینجا باشد شنیده بشود جنابعالی هم مثل همیشه محبت بکنید و روی اینها تأکید بکنید چون تأثیرگذار هست اینها.
اگر ما میخواهیم درواقع تصمیمی را در مورد یک کسبوکاری بگیریم همهی قوا بتوانند در یک جایی که جنابعالی تشخیص میدهید در یکی از مراجع مثل مثلاً شورایعالی فضای مجازی، مرکز ملی یا یک مجموعهای که یک کمی حالا چابکتر باشد یا یک فرد کلیدی که کسبوکار بفهمد بداند که آقاجان! شما وقتی که دو هفتهای که یک جایی را میبندید این هزینه دارد این مسائل دارد و اتفاقاً نکتهی جالب این است که ما یک بررسی انجام دادیم دیدیم آنهایی که مثلاً توقیف شدند در باز شدند بدون اینکه کوچکترین تغییری داشته باشند نشان میدهد که خیلی وقتها این بسته شدنه بخاطر عدم تفاهم است یعنی متوجه نبودند کیفیت و درواقع محتوای آن کسبوکار چه بوده است.
*گزارش از حمزه دستیار