تاریخ انتشار: سه شنبه 1399/02/16 - 14:17
کد خبر: 354794

«دختر شینا» به چاپ صدوششم رسید

کتاب «دختر شینا» خاطرات «قدم‌خیر محمدی کنعان» از زندگی مشترک با همسر شهیدش حاج ستار ابراهیمی هژیر همچنان با استقبال مخاطبان روبه‌روست، به طوری که این روزها چاپ صد و ششم آن روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از سوره مهر، کتاب «دختر شینا» حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ است؛ خاطرات زنی که در طول هشت سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاع‌مقدس، با دشواری‌های دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی زندگی‌ را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکی‌شان در کنارش بود.

«دختر شینا» روایت زندگی دختری است که پدر و مادرش به خاطر حفظ اعتقاداتشان او را به کلاس‌های مختلط مدارس قبل از انقلاب نفرستادند. دختری که چون مدرسه نرفت، بی‌سواد بود، اما باور و ایمان با ثباتی داشت. دختری که آن‌قدر می‌ایستد و می‌افتد و دوباره برمی‌خیزد تا جنگ را تحقیر کند و به همه نشان دهد که جهاد واقعی زن، تلاش در جهت تربیت درست فرزندان و حمایت از همسر در راه مبارزه با دشمنان دین و کشورش است.

بهناز ضرابی‌زاده در «دختر شینا» قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر محمدی کنعان شده است تا زندگی او با سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر را روایت ‌کند و همدم شب‌های تنهایی این زن و فرزندانش شود؛ شب‌هایی که قدم خیر و فرزندانش وضعیت قرمز را تجربه می‌کردند و پدر در مناطق جنگی مشغول دفاع در برابر دشمن بود.

دختر شینا در ۱۹ فصل روایت شده است که از دوران کودکی قدم‌خیر آغاز می‌شود؛ از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم‌خیر» گذاشتند تا زمانی که حماسه زندگی‌اش را در پشت جبهه‌ها رقم زد و نامش به عنوان همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر در تاریخ این کشور ماندگار شد.

در بخشی از این کتاب میخوانیم: «یک شب سفره را انداخته بودم، داشتم بشقاب‌ها را توی سفره می‌چیدم. صمد هم مثل همیشه رادیوش را روشن کرده بود و چسبانده بود به گوشش. گفتم: «آن را ولش کن بیا شام بخوریم، خیلی گرسنه‌ام.»

نیامد. نشستم و نگاهش کردم. دیدم یک‌دفعه رادیو را گذاشت زمین و بلند شد. بشکنی توی هوا زد و دور اتاق چرخید. بعد رفت سراغ خدیجه او را از توی گهواره برداشت. بغلش کرد و بوسید و روی یک دست بلندش کرد.

به هول از جا بلند شدم و بچه را گرفتم. گفتم: «صمد چه خبر شده. بچه را چه کار داری. این بچه هنوز یک‌ماهش نشده. دیوانه‌اش می‌کنی!»

می‌خندید و می‌چرخید و می‌گفت: «خدایا شکرت، خدای شکرت!» آمد جلو سرم را بوسید و گفت: «قدم! امام دارد می‌آید. امام دارد می‌آید. الهی قربان تو و بچه‌ات بروم که این‌قدر خوش قدمید.» بعد کتش را از روی جالباسی برداشت.»

برای تهیه این کتاب با تخفیف ویژه ٢٠ درصد و ارسال رایگان، به سایت سورهٔ مهر (www.sooremehr.ir) مراجعه فرمایید.

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
نام و تصویر وزیر سابق که به ۳سال حبس محکوم شد +جزئیات
ورق بورس برگشت/ افزایش ۴ هزار و ۲۷۳ واحدی شاخص کل
کارت آزمون استخدامی رشته شغل دبیری و هنرآموز منتشر شد
مطالبات یک دانشجوی یاسوجی از اژه‌ای +فیلم
دادستانی شیراز نظرش درباره قتل شهردار را پس گرفت
تشدید تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران
پاسخ به شایعه/ تکذیب ادعای قتل‌های زنجیره‌ای کودکان در اصفهان
جلسه شکایت سپاهان از فدراسیون فوتبال در CAS برگزار شد
جشن بزرگ امام رضایی‌ها +فیلم
واکنش الناز شاکردوست به جنایات اسرائیل +عکس
ثبت نکردن موجودی طلافروشان در سامانه جامع تجارت تخلف است
مهدی تاج پذیرفته اشتباهات داوری عمدی است!
انتقاد رئیس پلیس راهور به برگزاری نمایشگاه کتاب در مصلی
نماهنگ "جان جواد"/ گروه سرود صدر عشق شهریار
تجمع دانشجویان حامی فلسطین در دانشگاه ژنو +فیلم
درخواست زلنسکی از آمریکا در دیدار با بلینکن
اعلام زمان پرتاب نخستین انسان ایرانی به فضا
اخراج سرمربی بزرگ از لیگ عربستان
تغییرات مهم مدیریتی در پرسپولیس
راه حل های کوتاه مدت و میان مدت خروج بورس از بحران
کلاهبرداری تلگرامی با نقاب پشتیبان دیوار
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top