تاریخ انتشار: سه شنبه 1399/03/20 - 15:30
کد خبر: 358925

«کوچه‌ باران» منتشر شد

کتاب «کوچه‌باران» روایت ۶۰ شهید به قلم امیر اسماعیلی است که نشر پرنده در تازه‌ترین اتفاق خود آن را منتشر کرده است.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از مشرق، کوچه‌باران روایت‌های ۶۰۰ کلمه‌ای از ۶۰ شهید و بازماندگان آنهاست. روایت‌هایی شنیدنی که با خواندن هر کدام از روایت‌ها باید لحظاتی، کتاب و چشم‌ها را با هم بست. این شهدا از شهدای انقلاب، شهدای جنگ تحمیلی، شهدای مدافع حرم، شهدای عملیات‌های آتش‌نشانی، شهید حادثه سقوط جرثقیل در حریم کعبه و … هستند.

این کتاب با زبان ساده بیانگر روایت‌های جذابی است از پدران، مادران، همسران، فرزندان و دوستان شهدایی که بسیاری از آنها گمنام رفتند. نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: «پسرم! علی‌رضایم! محمدم! عباسم! رشیدم! حسینم! همه‌شان با تأکیدی خاص «م» مالکیت را ادا می‌کردند و چه حظی می‌بردند. هنوز خیلی‌هاشان باور نکردند که فرزندشان رفته است. شهید رفته است. هنوز منتظرند که بیاید و زنگ خانه را بزند.

مادر شهید محمدحسن امینی می‌گفت: «چند بار به حاجی اصرار کردم که این خانه را بفروشیم و برویم جایی دیگر. از بس در و دیوار این خانه و خاطرات محمدحسن در آن به روحم فشار می‌آورد. حاجی هر بار به بهانه‌ای طفره می‌رفت تا یک روز به خون محمدحسن قسمش دادم که چرا دلش به رفتن رضا نمی‌شود… شانه‌هایش لرزید و گفت: «حاج خانم! اگر برویم و روزی محمدحسن برگردد و ما اینجا نباشیم، بچه‌ام سردرگم می‌شود. باشیم اینجا که آمد خانه، پشت در نماند.» پیکر محمد حسن سر نداشت و حاجی هنوز امید داشت که برگردد.»

قسمتی از روایت اول کتاب کوچه باران به نام بابا امیر:

«روز اول مهر که باید می‌رفتم کلاس اول، مامان لوازمم را آماده کرد. لباس‌هایم را پوشیدم. مقنعه‌ام را مرتب کردم، دفتر و مداد و پاکنم را که تا صبح صد بار نگاهشان کرده بودم را برداشتم. از خانه که می‌خواستیم بیاییم بیرون، نگاهمان افتاد به عکس بابا که انگاری داشت رفتن ما را نگاه می‌کرد. بابا امیر! همان موقع دل‌تنگی‎ام چند برابر شد. زدم زیر قولم. زدم زیر گریه. اوضاع مامان هم بهتر نبود اما خودش را کنترل می‌کرد.

تازه وقتی رفتم در حیاط مدرسه و باباهای بچه‌ها را دیدم دلم داشت از دل‎تنگی‎ات می‌ترکید بابا امیر! ای کاش آن روز در بازی‎مان می‌گفتم: «نه پسرم! تو نباید بری. باید بمونی و همه‎اش با دخترت بازی کنی، اون رو پارک ببری، برایش هدیه بخری، موهاشو را شونه کنی، قربون صدقه‎اش بروی، لوسش کنی، خواستگار که اومد شوهرش ندهی و بگی این دختر منه، به خواستگارش نمی‌دم…» ولی چه کنم که خودم گفتم برو بابایی! ولی گفتم که زود برگرد. رفتی، ولی برنگشتی… خیلی وقت است که برنگشتی.»

علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب ۲۱۸ صفحه‌ای را با قیمت ۳۵ هزار تومان از نشر پرنده تهیه و مطالعه کنند.

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
مربع مدعیان صعود به لیگ برتر+جدول لیگ
پیام خداحافظی خطیر: برای ۵ فینال باقی مانده هم قسم شویم
تحویل غرفه‌های ناشران نمایشگاه کتاب آغاز شد
اقدام ویژه وزارت علوم برای جذب دانشجویان آمریکایی اخراجی حامی فلسطین
اعلام آمادگی دانشگاه علامه برای آموزش زبان فارسی و بورسیه دانشجویان آمریکایی اخراجی حامی فلسطین
پیدا شدن ماهواره‌ای که ۲۵ سال گم شده‌ بود
برگزاری نشست پیگیری اجرای مهمترین طرح‌های ریلی کشور با حضور رئیسی
سردار شیرازی: عملیات وعده صادق شکافی بزرگ بر پیکره رژیم صهیونیستی وارد کرد
ادای احترام تکاوران تیپ ۲۵ ارتش به معلمان +فیلم
گفت‌و‌گوی هنیه با وزیر خارجه قطر و رئیس سازمان اطلاعات مصر در خصوص آتش‌بس
آب پاکی بایدن روی دست معترضان: در سیاست‌ها تجدیدنظر نمی‌کنیم
سازمان ملل: بازسازی غزه ۸۰ سال طول می‌کشد
رئیس مرکز آمار ایران تغییر کرد
جزئیات لحظه پیدا شدن یسنا توسط امدادگر کایت سوار هلال احمر +فیلم
وحشت‌آفرینی شرور سابقه‌دار در غرب تهران
اوسمار نمی‌تواند بازیکنان را کنترل کند چون...
اعلام شد؛‌فهرست مشترک جبهه پایداری و شانا برای دور دوم انتخابات مجلس در تهران
نمی‌توانیم بگوییم «یسنا » ربوده شده یا نه !
دانشگاه شهید بهشتی ،دانشجویان آمریکایی اخراجی را بورسیه می‌کند
«یسنا» دختر ۴ساله کلاله‌ای زنده پیدا شد
لیست نهایی جبهه انقلاب جهت مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی اعلام شد
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top