به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ کشور پادشاهی مراکش، یازدهم اردیبهشت ۹۷ با متهم کردن ایران به حمایت از «جبهه پولیسارو» در مناقشه صحرای غربی روابطش با ایران را قطع و همچنین سفارتش در تهران را نیز تعطیل کرد وزیر خارجه مغرب با اتهام زنی مدعی شد، که ایران توسط بازوی عملیاتی خود در آفریقا یعنی حزب الله لبنان و الجزایر به تجهیز موشکی مبارزان و جدایی طلبان صحرای غربی پرداخته و قصد دارد با مراکش مقابله کنند تا به وسیله این چالشها و استفاده از این فرصت عمق نفوذ خود در منطقه شمال غرب و غرب آفریقا را بیشتر کند. البته قطع روابط مغرب با ایران مسبوق به سابقه است و در سال ۲۰۰۹ به دلیل موضوع بحرین و نیز آنچه فعالیت مذهبی و تلاش ایران برای تبلیغ تشیع در شمال آفریقا و به ویژه مغرب خوانده شد، قطع شد.
مناقشه صحرای غربی بر سر چیست؟
کشور پادشاهی مراکش از دیرباز با جبهه پولیساریو بر سر کنترل صحرای غربی، منطقهای واقع در شمال غرب آفریقا و جنوب مراکش اختلاف دارد. این منطقه که از مستعمرات پیشین اسپانیا محسوب میشود و مراکش آن را استان جنوبی خود مینامد از سال ۱۹۷۶ به بعد، تحت نفوذ جبهه پولیساریو به عنوان کشور «جمهوری دموکراتیک غربی صحرا» لقب گرفته است.
جبهه پولیساریو، تشکیلاتی سیاسی نظامی است که از سال ۱۹۷۳ به عنوان یک گروه مقاومت فعالیت خود را در مخالفت با تسلط اسپانیا بر صحرای غربی آغاز کرد. این تشکیلات با آرمانهای استقلالطلبانه با خروج اسپانیا در سال ۱۹۷۶ از این منطقه و تقسیم آن بین مراکش و موریتانی به مخالفت با این دو کشور پرداخت.
به رغم مصالحه موریتانی و پولیساریو در سال ۱۹۷۹ بر سر این منطقه، مراکش کل منطقه صحرای غربی را ضمیمه خاک خود کرد؛ نقطهای که آغاز مناقشه میان این کشور و جبهه پولیساریو محسوب میشود و تاکنون ادامه دارد. مسئلهی صحرا موجب شد که مراکش از اتحادیهی آفریقا نیز خارج بشود، به دلیلِ اینکه در اتحادیهی آفریقا صحرا را به عنوان یک کشور مستقل پذیرفت و یک کرسی در اتحادیه به آن کشور داد.
دلایل قطع رابطه مغرب با ایران
اکنون این سوال مطرح است که این اتهام چرا اکنون مطرح میشود اگر به فرض حمایت ایران از جبهه پولیسارو را بپذیریم طبعا این حمایتها موضوع تازهای نبوده که اکنون رخ داده باشد، چرا مغرب پیش از این به آن واکنش نشان نداد و اصلا چرا این کشور روابط خود را با الجزایر که در این مناقشه طرف این جبهه را گرفته، قطع نکرده؟ پس باید دلایل این امر را در جایی دیگر جستجو کرد.
برخی از رژیمهای منطقه و علی الخصوص اسرائیل از عادی سازی روابط ایران و مغرب هراس دارند و علت آن را در این میبینند که حضور ایران در در مغرب به معنای تسریع نفوذ ایران در شمال غرب آفریقاست و حکام مغرب نیز این حساسیت را به خوبی درک کرده اند لذا در زمانی که شاید اهمیت چندانی هم نداشت اقدام به قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران کردند تا بدینوسیله بتوانند نظر مثبت عربستان و همپیمانان منطقهای اورا برای کسب منافع خود به مغرب جلب کنند در ادامه در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۲۱ وزیر خارجه مغرب ناصر بوریطه مدعی شد با توجه به ادامهی تهدیدات ایران علیه ثبات مغرب، روابط با ایران بدون تغییر باقی خواهد ماند و ایران را به حمایت از جدایی طلبان صحرا و اخلال در امنیت مغرب متهم کرد.
سوالی که پبش میآید آن است که مطرح کردن چنین مسئلهای در این زمان چه اهمیتی دارد؟ یا اساسا حفظ رابطه دیپلماتیک ایران و مغرب چقدر حساس هست؟
از منظر اقتصادی؛ طبق این آمارها، جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۷ درمجموع ۶۹۳ میلیون دلار کالاهای غیرنفتی به ۴۲ کشور کوچک و بزرگ آفریقایی صادر کرده که این میزان کمتر از ۰.۵ درصد (دقیقا ۰.۱۳ درصد) نیاز کالایی بازار آفریقا است که در واقع نشان از این دارد که ایران سهم شایستهای از این بازار ندارد و علاوه بر این مراکش نیز با ۳۳ میلیون دلار در رتبه پنجم صادرات ایران به آفریقا قرار دارد که این مسئله نیز بیانگر مبادلهی اقتصادی بسیار پایین ایران و مراکش است.
از منظر سیاسی و دیپلماتیک؛ واقعیت این است که مراکش برای ایران، به لحاظ اهمیت و حساسیت کشوری است بین درجه دو و درجه سه است، زیرا نه همسایهی ما است و نه یک کشورِ خیلی مهمی در چارچوب روابط خارجی ایران است همانطورکه این مطلب متقابل است و دربحث مسائل دیپلماتیک میزانِ اهتمامی که برای مدیریت یک کشور در بعد دیپلماتیک داریم، متناسب با اهمیتش است.
لذا با بررسی بیشتر براحتی میتوان نتیجه گرفت که قطع رابطهی مغرب با ایران در سال ۹۷ به بهانههای واهی، که قویا از سوی ایران و حزب الله و الجزایر نفی شد و ادامه تاکید بر این قطع رابطه در زمان حال بیانگر این مطلب است که مراکش بدنبال کسب منافع خود از منطقهی خاورمیانه و جلب نظرات کشورهایی همچون عربستان و متحدین منطقهای آنهاست، زیرا پس از قطع رابطه عربستان، امارات، بحرین و مصر با قطر؛ مراکش موضع نسبتا بی طرفانهای اتخاذ کرد و این امر باعث تیرگی روابط مغرب با عربستان شد و سعودیها از این رفتار ابراز گلایه کردند، لذا در این برههی زمانی مغرب عربی برای جلب نظر عربستان و کسب منافع خود از منطقهی خلیج فارس و همچنین ارسال سیگنالهای مثبت به اسرائیل و آمریکا نیازمند این مسئله بود تا با قطع رابطهی خود با ایران بتواند رضایت عربستان سعودی و به نوعی نگرانی اسرائیل از نفوذ ایران شمال غربی آفریقا را برطرف سازد و مطرح ساختن این موضوع در این زمان جلب دوباره نگاههای کشورهای عربی مخالف ایران است، اما در اصل مغرب پیرو سیاستهای غرب در امور داخلی و خارجی خود است و سعی در درگیر ساختن خود در چالشهای خاورمیانه نداشته و ندارد.
گزارش از مبین عبدی-دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا