به گزارش خبرنگار فرهنگی و اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ شهید قاسم سلیمانی؛ سرداری که حالا یک سال و ۲ روز از شهادتش میگذرد، اما گویی قرار نیست گذشت زمان هم زورش به داغ از دست دادن او برسد، ژنرالی که در قامت سربازی به میدان نبرد میرفت و هر چند نامش لرزه به اندام تروریستها و ابرقدرتها میانداخت، اما برای ایران، رزمندگان مدافعان حرم و خانواده هایشان همانند پدری دلسوز بود و تا ایران و ایرانی هست، هیچگاه چشمان نافذش از خاطرهها نخواهد رفت. از سردار بزرگ ایران که تمام جبهه مقاومت را از سوریه گرفته تا عراق و لبنان برای ریشه کن کردن شجره نامبارک استکبار جهانی در منطقه به خط کرده بود، عکس، فیلم، خاطره و نقلهای قولهای مختلفی وجود دارد.
تصاویری که او را یا در خط مقدم مبارزه با داعش در کشورهای منطقه نشان میدهد یا در سیل بزرگی که چند سال پیش مردم عرب زبان کشور تجربه اش کرده اند. گویی برایش فرقی نمیکرد جنگ نظامی است یا طبیعت با مردم سر جنگ گذاشته، هر جا که نیاز بود مانند یک سرباز در میدان حاضر میشد و تا کارها را سروسامان نمیداد، خیالش راحت نمیشد. هر چند که در طول یک سال گذشته مستند و یا فیلمی درباره این بزرگ سردار ایرانی ساخته نشده و مشخص هم نیست چه زمانی قرار است قفل ناپیدای این مهم برای ادای دین به بزرگان عرصههای مختلف کشور شکسته شود، اما در مقابل نویسندگان تا امروز توانسته اند تا حدی دین خود را به سردار سلیمانی ادا کنند.
انتشار بیش از ۵۰ عنوان کتاب با موضوع قاسم سلیمانی در یک سال اخیر
ناگفته نماند که در دوران حیات قاسم سلیمانی هم کتابهایی درباره او منتشر شده بود، اما بعد از شهادتش، نویسندگان وارد عرصه شدند تا آثاری را در حوزههای سرگذشتنامه، خاطرات، شعر، وصیت نامه، سخنرانی، داستان و ... درباره سردار دلها منتشر کنند. این روزها در بازار نشر کشور میتوان در مجموع نزدیک به به ۱۰۰ اثر درباره قهرمان مبارزه با داعش پیدا کرد که عموما هم بعد از شهادت ایشان به چاپ رسیده اند.
در این میان با نگاهی به امار برخی استانها باید گفت که تهران به عنوان پایتخت کشور ۳۵ اثر، قم ۸، کرمان که زادگاه این شهید محسوب میشود ۷ اثر، اصفهان ۳، اردبیل ۳، فارس ۲، خراسان رضوی ۲، ایلام، خوزستان، گیلان، آذربایجان شرقی و چهار محال و بختیاری هر کدام یک اثر را منتشر کرده اند. از سوی دیگر از میان ۶۵ کتاب منتشر شده توسط استانهای نام برده، ۲۲ اثر مربوط به سرگذشتنامه، ۱۳ اثر مرتبط با خاطرات، ۸ اثر شعر، ۶ کتاب با موضوع وصیت نامه، ۴ کتاب کودک، ۴ کتاب درباره سخنرانی ها، ۳ اثر با موضوع علوم سیاسی، ۲ کتاب عکس و ۲ کتاب داستانی و یک اثر با موضوع نامههای این سردار بوده است. نکته قابل تامل اینکه علی رغم آنکه عموم این کتابها برای مخاطبان فارسی زبان است، اما انتشار ۱۳ کتاب به زبان انگلیسی و ۲ عنوان کتاب به زبان عربی هم موضوعات مهم در این زمینه به شمار میرود.
چهل روز پس از حاج قاسم
قطعا نمیتوان به همه آثار منتشر شده درباره این سردار در یک گزارش پرداخت، از این رو در ادامه به برخی از آثارهای منتشر شده در حوزههای مختلف پرداخته ایم. «چهل روز پس از حاج قاسم» به قلم اسماعیل رمضانی را میتوان جدیدترین اثر منتشر شده درباره این شهید دانست. کتابی که ۱۴ دی ماه رونمایی شد و روایتی متفاوت از این بزرگمرد عرصه امنیت کشور به شمار میرود و در ۳ فصل «سرداری که سرباز شد»، «آه از غمی که تازه شود با غمی دگر» و «قاسم هنوز زنده است» توسط انتشارات سیمای شرق به چاپ رسیده است.
در برگهای اول نخستین فصل کتاب حادثه شهادت قاسم سلیمانی را اینطور نقل شده است: «ساعت ۱:۲۰ دقیقه بامداد امروز. در یک عملیات غافلگیر کننده از سوی ارتش آمریکا در فرودگاه بغداد، دو ماشین حامل افرادی که از فرودگاه بغداد خارج میشدند، توسط بالگرد یا پهباد هدف حمله قرار میگیرند و تمامی سرنشیان آن کشته میشوند. این روزها و پس از بالا رفتن حساسیتها در کشور عراق، نیروهای آمریکایی در آماده باش کامل هستند و عملیاتهای متعددی از سوی آنها انجام شده است، ولی این اقدام غافلگیر کننده بلافاصله در راس همه خبرها قرار گرفت: خبرهای اولیه نشان دد که آن دو ماشین حامل نیروها و فرماندهان حشدالشعبی بوده اند که یک مهمان مهم را از فرودگاه به شهر بغداد میبردند، مهمانی که چندی بعد هویتش قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه جمهوری اسلامی ایران، حدس زده شد. خبرها تا حوالی صبح روز جمعه ادامه داشت تا اینکه تایید شد ابومهدی المهندس، فرمانده و جانشین حشداشعبی و حاج قاسم سلیمانی به همراه افراد همراه شان مسافر آن دو ماشین بوده اند.»
«حاج قاسم» از زبان نرجس شکوریان فرد
«حاج قاسم» نوشته نرجس شکوریان فرد جزو معدود آثار داستانی است که درباره قاسم سلیمانی و در سال جاری توسط انتشارات شهید حاج قاسم سلیمانی وابسته به کنگره شهدای استان کرمان منتشر شده است. کتابی که شامل خاطراتی کوتاه از ادوار زندگی این شهید بود و نویسنده آنها را با زبان ادبی و داستانی نوشته است. «حاج قاسم» شامل ۴۰ راه پندآموز است که در بخشی از آن میخوانیم: «تا حاج قاسم را دارم و او جشمان تیزش به دشمن است، ماها لبخند بر لب زندگی میکنیم. عکسش را با افتخار بر دیوار خانه زده بودم؛ حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس!
سردارمان چهل سال بود که بیدار بود. از بیست سالگی که قد برافراشته بود و پرچم علمداری بلند کرده بود، دیگر زمین نگذاشته بود. جوان بود، جنگ شد، به امام خمینی لبیک گفت. پرچم گردان، تیپ، لشکر ۴۱ ثارالله (ع) را بلند کرد و تا امروز هم هیچ چیز نتوانست او را زمین بزند. زخمی شد، بارها؛ به قول خودش هیچ روزی نبود که درد نداشته باشد اما. بود.
جنگ تمام شد، تا امنیت مرزها و جنگ با اشرار بود، حاج قاسم هم بود. تا ایران بود و دشمنی و علمداری، تا ما مردم و خاک مقدس و امنیت ... تا اخر بود. شد فرمانده سپاه قدس، با این حکم، مرزها را در نوردید. فلسطین بود، سوریه بود، لبنان و یمن و عراق. هر جا که باید، بود تا امنیت ما باشد و بود و نبودمان تامین شود! نه فقط امنیت ما، که مثل عقاب بلای سر مظلومان پرواز میکرد تا کفتارها دست بردارند از کودکی که از آغوش مادر میبردند و زنده زنده او را با آتش ... کنار زنهایی که اگر او نبود مثل بردهها در بازار فروخته میشدند، کنار مردهایی که اگر او نبود، سر جدا بودند... همه زندگیش را گذاشته بود وسط و من همه زندگیم را داشتم در آسایش حضور او و یارانش پیش میبردم!»
خاطره کار کردن قاسم سلیمانی در هتل!
«سلیمانی عزیز» که عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی آن را نوشته اند، شامل خاطرات متفاوت و خوانده نشده از دشمن اصلی داعش است که سال گذشته از سوی انتشارات حماسه یاران راهی بازار نشر شد. مخاطب در صفحات اول این کتاب میخواند: «احمد و قاسم پسرخاله بودند. دو تایی پول هایشان را گذاشتند روی هم، یک ساعت کوکی خریدند برای سهراب. طفلی وقتی ساعت را دید کلی ذوق کرد. همانطوری که داشت به کوک ساعت ور میرفت و از صدای زنگش کیف میکرد بهش گفتند: «اگه ساعت را کوک کنی روی پنج صبح و بلند بشی خراب نمیشه.» حرفشان را خوانده بود. کوکش کرده بود سر ساعت ۵. هر صبح که بیدار میشد قاسم میگفت: «حالا که پا شدی نماز صبح ت را هم بخوا.» شگردش بود. بلد بود چطوری برادش کوچکترش را برای نماز صبح بیدار کند. رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد، اما جوانی نبود که بخواهد عاطل و باطل بگردد. کنار درس و مشق، گشت دنبال کاری تا لقمه حلال در بیاورد. هتل کسری نیرو میخواست. هنوز یکی دو هفته نگذشته، به چشم همه آمد. رئیس هتل نه به اندازه یک گارسو که بیشتر از چششم هایش به او اعتماد داشت. بعد انقلاب خیلیها اهل احتیاط شدند. اما قاسم از قبلش هم رعای میکرد. از همکارانش در هتل کسی یاد ندارد که حتی یک بار غذایی را مزه کرده باشد.»
قاسم سلیمانی؛ مردی که پایان ندارد
«این مرد پایان ندارد: زندگی جهادی سرباز اسلام شهید قاسم سلیمانی» هم جزو آثاری است که سال گذشته توسط انتشارات راه بهشت منتشر شده و گوشههایی از زندگی جهادی این سرباز را روایت میکند. در این اثر مصور، مخاطب علاوه بر خواندن داستانهایی درباره شهید، به تماشای تصاویر منتشر نشده از قاسم سلیمانی هم مینشیند. نکته قابل توجه درباره «این مرد پایان ندارد» آن است که این اثر توانسته در مدت کوتاهی به چاپ دوازدهم برسد.
شهید جبهه عشق «حاج قاسم سلیمانی» یکی از هزاران لحظات حال و هوای بسیجیان در عملیات کربلای ۵ را اینگونه روایت میکند: «بعد از کربلای ۴، کاری که نمیخواهم کلامی بگویم که غرور ایجاد کند، همه ارها را یک نفر کرد، قطعا یک نفر. آن هم بی بی زهرا (س) بود. مادری که دست همه ما را گرفت. در شب عملیات، اعتراف میکنم، سه بار که پیکش هم حاضر است. سه بار برای فرمانده قرارگاه نوشتم که پرخطرترین ریسک را در این عملیات داریم انجام میدهیم. سه بار نوشتم که عملیات را لغو کنید. در لحظهای که بسیجیها داخل آب شدند، بدنم میلرزید و از ترس گریه میکردم و میگفتم هیچ کدام از بسیجیها به دشمن نمیرسند. فکرم همین را میگفت. علم هم همین را میگفت. عقل هم همین را میگفت. تجربه ام هم همین را میگفت. همه اینها را میگفت که این بسیج به خط نمیرسد. این عمل ناموفق است. در مهتاب عملیات را کنترل میکردم که ببینم تا چه شعاعی بچهها دیده میشدند. دیدم تا پشت سیم خاردار تمام ستون غواص دیده میشود. این را که دیدم میلرزیدم. امید نداشتم. عاجزانه میگفتم دعای توسل بخوانید. بی بی زهرا (س) را به مدد بطلبید. گویا پرده قرار داده شد و مهتاب را تاریک کرد. شاید هیچ کس باور نمیکرد لشگر ثارالله از دریاچه ماهی عبور کرده باشد. فقط این را من باب غرور نمیگویم. چون همه، هیچ کاره بودند و او، همه کاره بود. ولی عظمت کار را عرض میکنم.»
سردار بزرگ ایرانی در «شاید پیش از اذان صبح»
«شاید پیش از اذان صبح» هم جزو تازههای نشر به قلم احمد یوسف زاده به شمار میرود که کمتر از یک هفته از رونمایی آن میگذرد. کتابی که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده و نویسنده تلاش کرده تا این سردار شهید را در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی، فکری، اجتماعی به مخاطب معرفی کند. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشتهها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بیمزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریانساز. بالاخره فرق است میان یکلاقبایی مثل من که در خانه نشستهام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاورده ای. الان هشت ماه از آن نیمه شب غریب و آن صبح وحشتناک که انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، میگذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یک بار غمی به این کمرشکنی و مردافکنی را تجربه کرده بودم. توی آسایشگاه ۳ اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ میکردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغضکرده و اشکبار آمد داخل و خبر فوت امام را که در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد…»
در ادای دین به اسطوره بزرگ ایرانی، نویسندگان پیشگامان جامعه فرهنگی و هنری کشور
علی رغم اینکه در این گزارش به تعداد معدودی از کتابها اشاره شده، اما آنچه پرواضح است اینکه تا امروز از جامعه هنری و فرهنگی کشور تنها نویسندگان بوده اند که با همه کم و کاستی وارد میدان شده و به ثبت خاطرات درباره این شهید پرداخته اند، هر چند که بیشتر آثار تولیدی در این حوزه نیزبه بیان خاطرات از شهید قاسم سلیمانی چه در دوران دفاع مقدس و چه برهههای دیگر زندگی او میپردازد، اما نمیتوان این مسئله را نیز نادیده گرفت که قطعا هر کدام از این خاطرات میتواند دست مایه ساخت فیلمهای سینمایی و داستانی متعددی شود، آثاری که روشن کننده مسیر پرداخت هنری به این اسطوره ایرانی تلقی میشود ولازم است فیلمسازان و حتی مستندسازان هم با به تصویر کشیدن این خاطرات و طبیعتا ناگفتههای بسیار دیگر از این شهید، جلوه هنری دیگری از سردار را نه تنها برای مخاطب ایرانی، بلکه برای همه دنیا به ارمغان بیاورند.
گزارش از سجاد باقری