به گزارش خبرنگار اقتصادی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ چرا چابهار عقب مانده و پیشرفت نکرده است؟ آیا از تمام ظرفیت ها و پتانسیل های تنها بندر اقیانوسی کشور استفاده شده است؟ در ورود به چابهار عبارت «دروازه توسعه شرق کشور» درباره این بندر نقش بسته است. اما این بندر استراتژیک نه تنها منجر به توسعه شرق کشور نگردیده، خود نیز در مراحل ابتدایی توسعه مانده است. اما به راستی علت چیست؟ مجلس، دولت و یا خود مردم مقصرند؟
در شهریور ماه 1333 ، زمانی که موافقت نامه کریدور شمال و جنوب در سن پترزبورگ میان وزرای حمل ونقل سه کشور ایران، هند و روسیه به امضا رسید، چابهار به عنوان بندری استراتژیک در این کریدور معرفی شده و راههای زمینی اتصال آن به مرز ترکمنستان، کوتاهترین مسیر حمل ونقل زمینی کوالا در کریدور شرق و شاهراه تغذیه کشورهای آسیای میانه معرفی گردید (رحمانی و حسینی، 1391 : 197). این موضوع به تنهایی خود بیانگر اهمیت راهبردی چابهار است.
بیشتر بخوانید
رحیمی نژاد و همکاران طی پژوهشی در سال 1398 و با مقایسه سیاستهای اقتصادی دو دولت روحانی و احمدی نژاد علت عقب ماندگی چابهار را «نگاه مقطعی» سیاسیون مطرح کرد. به باور آنها عدم وجود برنامه جامع ملی درباره توسعه چابهار منجر به عقب ماندگی و شکوفا نشدن تنها بندر اقیانوسی در کشور شده است[1]. اما راهکار چیست؟ در نگاهی ساده و با مرور کشورهای در حال توسعه میتوان ورود کشورهای خارجی برای سرمایهگذاری را یکی از فرصتها دانست. از همین رو در ادامه به ظرفیت ورود سرمایهگذاری خارجی در چابهار برای توسعه آن پرداخته شده است:
ساختار جهانی و جایگاه ایران
قبل از پرداختن به ورود سرمایه خارجی مرور جایگاه ایران و کشورهای دارای انگیزه برای حضور در چابهار اهمیت دارد. با شکل گیری نظام تک قطبی پس از جنگ سرد، آمریکا به هژمون تبدیل شد و از هر ابزار ممکن برای تحقق سیاستهای خود تاکنون بهره برده است. طی دو دهه اخیر و بواسطه رشد اقتصادی چین و روسیه از یکسو و کاهش رشد آمریکا از سوی دیگر، این کشور قدرت و نفوذ سابق را در عرصه بین الملل ندارد. از سویی ایران توانسته خود را به عنوان یک قدرت منطقهای مطرح کند.
رقابت چین و روسیه با آمریکا در واقع برای ایران یک فرصت است. فرصتی برای نفس کشیدن در میان قدرتهای بزرگ جهانی که در صورت داشتن برنامه مشخص میتواند به حل مشکلات اقتصادی کشور کمک کند.
چابهار و اتصال به اورآسیا
چابهار برای کشورهای جهان دارای اهمیت است که در این زمینه یکی از معاهدات صورت گرفته بین جمهوری اسلامی ایران و هند بوده است. معاهده چابهار یک تصمیم استراتژیک بسیار مهم است که به هند کمک می کند تا مسیر ترانزیت را به افغانستان و به منطقه آسیای میانه و فراتر از آن منتقل کند. با عضویت هند در سازمان شانگهای، بندر چابهار فرصتی برای افزایش مراودات و همکاری این کشورها در قالب سازمان شانگهای نیز تلقی میشود. طبق برآورد اقتصاددانان کشورهای جنوب آسیا در دهه آینده مرکز جهانی جدید رشد اقتصادی هستند که بندر چابهار میتواند نقطه اتصال آنها به ترکیه، کشورهای غرب آسیا و افغانستان باشد (foreignpolicy.com, 2016). همچنین با عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، فرصتی برای استفاده از ظرفیتهای کشور و به طور خاص بندر چابهار ایجاد شده است.
شکل شماره 1- ظرفیت بندر چابهار پس از پیوستن ایران به اتحادیه اقتصادی اورآسیا
تشکیل اولیه اتحادیه اقتصادی اوراسیا در سال ۲۰۱۴ میان کشورهای روسیه، بلاروس و قزاقستان منعقد و جایگزین اتحادیه گمرکی اوراسیا شد. کشورهای عضو اورآسیا هم اکنون ۲۰ میلیون کیلومترمربع مساحت و بیش از ۱۸۳ میلیون نفر جمعیت دارند. از مهمترین اهداف این اتحادیه اقتصادی میتوان به تسهیل تجارت، ایجاد بازار مشترک در حوزه کشورهای مستقل هم سود عضو، حذف تدریجی قوانین گمرکی در داخل اتحادیه، برقراری تعرفه خارجی مشترک در میان کشورهای عضو و هماهنگ سازی تشریفات گمرکی اشاره کرد(ایرنا، 2019). ترکمنستان به عنوان یک پل بین ایران و اعضای اتحادیه اقتصادی اورآسیا مطرح است که نقشی اساسی در اتصال بندر چابهار به کشورهای عضو ایفا میکند.
منافع چین و روسیه در چابهار:
از منظر روسیه، اگرچه ایران رقیبی دیرینه برای نفوذ منطقهای روسیه است، اما شریکی راهبردی برای مقابله با نفوذ فزاینده قدرتهای فرامنطقهای خصوصا آمریکا تلقی میگردد (German, T, 2014:2-4) که در همین راستا ایجاد پروژه بینالمللی شمال-جنوب اهمیت مییابد. تحقق رویای روسیه برای دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس، چرا که در طول قرنهای گذشته روسها این رویا را در سر میپروراندند. حتی گفته میشود «پطر کبیر» تزار روسیه نیز در وصیتنامه خود به دستیابی روسها به آبهای گرم اشاره کرده است. این رویا به دلیل کاهش وابستگی روسیه به تنگههای «بسفر» و «داردانل» ترکیه و کانالهای «پاناما» و «سوئز» است که تحت نفوذ آمریکا قرار دارند. به همین دلیل ارتباط آبراه «خزر به خلیجفارس» میتواند تمامی نیازهای سیاسی روسیه را یک جا پاسخگو باشد. همچنین منطقه اورال در روسیه و غرب سیبری به کریدورهای تجاری کارآمد در هند، جنوب شرق آسیا و خاورمیانه دسترسی خواهند یافت.
از منظر چین طرح جاده ابریشم جدید چین با دو گونه خشکی و دریایی مطرح است که طرح جاده ابریشم دریایی، بر آن است تا دریای جنوبی چین را به دریای مدیترانه متصل نماید (Vander Putten & Meijnders, 2015: 8) در اینجا نیز نیز اهمیت بندر چابهار برای چین به عنوان بزرگترین قدرت نوظهور در عرصه جهانی مطرح میشود. پکن دمعتقد است که بندر چابهار در ایران میتواند مکمل طرحهای پکن در خصوص جاده ابریشم جدید باشد. از این رو چینیها سعی میکنند به همان اندازه که نفوذ خود را در بندر گوادر پاکستان تقویت کردهاند، حضور جدی هم در بندر چابهار داشته باشند.
با توجه به موارد فوق و شرایط تحریمی کشور میتوان از ظرفیت بندر چابهار جهت حضور دو قدرت جهانی در رقابت با آمریکا بهره برد. بدین منظور ساختارسازی برای نحوه ورود دو کشور چین و روسیه در بندر چابهار ضروری به نظر میرسد. نباید توقع داشت قدرتهای جهانی در انتظار پاسخ ایران برای کسب منافع بیشتر باشند، از همین رو داشتن نگاه بلند مدت و بسترسازی ورود سرمایه از طرف چین و روسیه قابل تحقق خواهد بود. پیشنهاد ورود سایر قدرتها به بندر چابهار در حالی مطرح است که با گذشت بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی، تلاش برای شکوفایی این بندر به موفقیت قابل توجهی منجر نشده است.
[1] http://ensani.ir/file/download/article/1586930301-10221-8-1.pdf
گزارش از محمدعلی رحیمینژاد