تاریخ انتشار: شنبه 1400/04/19 - 19:02
کد خبر: 401315

روایت همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد از روز ترور و دلجویی‌های شهید فخری‌زاده در بیمارستان

مرا به قسمت اورژانس بیمارستان رسالت راهنمایی می‌کنند. پرده را می‌کشند. هیچ کس را در قسمت اورژانس نمیبینم. به نسبت بیمارستان خلوت است. نمی‌دانم، شاید هم کل دنیا برایم سیاه شده بود در آن لحظات که کسی را نمیبینم. اصرار می‌کنند که زخمم را معاینه کنند اجازه نمی‌دهم. می‌گویم فقط داریوش را نجات بدهید من مهم نیستم. از منطق دور شده‌ام ولی خودمم نمیفهمم.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از الف، نشسته‌ام روی تخت اورژانس. پر از اضطراب. پرده کنار می‌رود. آرش می‌آید. می‌گوید رفته دم در خانه‌مان آنجا گفته‌اند ما را آورده‌اند اینجا. آرمیتا را یکی از همسایگان برده خانه‌اش. دلم آشوب است. نمی‌توانم بی‌صدا گریه کنم. پرستار و خانم دکتری وارد می‌شوند. روبرویم می‌ایستند. چند سوال می‌پرسند. از سوالات می‌گذرم. می‌پرسم همسرم زنده می‌ماند؟ خانم دکتر خیره نگاهم می‌کند. در عمق چشمانش حقیقتی تلخ برایم نمودار می‌شود. سرش را با تاسف تکان می‌دهد. دنیا در آن لحظه برایم تمام می‌شود. همانطور که روی تخت نشسته‌ام آرش بغلم می‌کند. با تمام توانم فریاد می‌کشیم. صدای من از آرش اما بلندتر است. بی‌هدف از تخت پایین می‌آیم.

روایت همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد از روز ترور و دلجویی‌های شهید فخری‌زاده در بیمارستان

پاهایم سست است. آرش دستم را گرفته. وارد راهروی بیمارستان می‌شوم. می‌خواهم بروم سمت اتاق سی‌پی آر. چند نفر از سمت در بیمارستان را می‌بینم که سمت ما می‌آیند. می‌شناسم‌شان. جلوتر از همه مهندس فخری‌زاده است. نزدیک که می‌شوند اول از همه او می‌پرسد چطور است؟ می‌گویم تمام کرد. دیگر توان ایستادن ندارم. همانجا وسط راهرو نقش زمین می‌شوم. با مکافات بلندم می‌کنند. راهنمایی می‌کنند اتاق روبروی اتاق سی پی آر. صدای گریه‌هایم بلندتر می‌شود.

وسط گریه مرتب گله می‌کنم چرا از داریوش محافظت نکردید؟ زخمم هنوز خونریزی دارد. ولی دردی حس نمی‌کنم بس که تمام وجودم پر از درد گرانتری است.اصرار دارند خودم بروم اتاق عمل.

مهندس فخری‌زاده بیشتر از همه اصرار می‌کند. قانعم می‌کنند. اتاق عمل سرپایی (به نظرم) انتهای راهرو سمت چپ طبقه همکف بیمارستان است. شاید هر زمانی غیر این موقعیت وارد اتاق عمل می‌شدم از ترس قالب تهی می‌کردم. اما الان چه اتفاقی میمون‌تر از مرگ برای من؟ زخمم را می‌بینند. دکتر چندبار تکرار می‌کند چه شانسی آورده. اگر گلوله وارد می‌شد حتما به قلبش اصابت می‌کرد. من اما با خودم می‌گویم کاش... آمپول بی حسی می‌زنند. میفهمم دارند بخیه می‌زنند. دیگر منطقی نیستم. مرتب می‌گویم همسرم یک پژوهشگر بود... صدای فریاد و گریه‌ای را می‌شنوم از همان اتاق. صدای برادر داریوش است که تازه رسیده بیمارستان. سومین نفر از خانواده‌‌هایمان آشفته می‌شود...

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
فرود هواپیمای اسرائیلی در عربستان
سرقت تلفن همراه پشت چراغ قرمز در کمتر از ۳۰ ثانیه +فیلم
کاریکاتور| کار گذاشتن ابزار جاسوسی در بدن داوطلبان کنکور توسط پزشک
افتتاحیه ششمین نمایشگاه توانمندی‌های صادراتی ایران +عکس
قبض این مشترکان برق ۲۴ برابر می‌شود
کاریکاتور| ساعت به وقت غزه
اعلام حمایت دانشجویان اردبیلی از جنبش ضدصهیونیستی
دستگیری بیش از ۶۰۰ نفر در جنبش دانشجویی ایالات متحده
کاریکاتور| پاسخ مسخره!
قدردانی زلفی‌گل از دست‌اندرکاران حفظ سلامت کنکور
ایران جزو آسیب‌پذیرترین کشورها از بلایای طبیعی
زلفی گل: جوسازی‌های ایجادشده در خصوص اخراج استادان صحت ندارد
نامه رئیس دانشگاه میبد به رئیس دانشگاه کلمبیا: به دانشجویان غیور خود فرصت اعتراض بدهید
دیپلمات ایرانی: جنبش دانشجویی در خط مقدم اعتراض‌ به حامیان نسل‌کشی در غزه است
جنبش دانشجویی در آمریکا بیداری وجدان ملت‌هاست
سازمان بهداشت جهانی: باید فورا در غزه آتش‌بس برقرار شود
تجمع دانشجویان در محکومیت عملکرد آمریکا در برخورد با دانشجویان آزادی خواه حامی فلسطین +عکس
حمایت دانشجویان استان قزوین از خیزش سراسری دانشجویان در دانشگاه‌های آمریکا
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
دانشگاه جای رفتارهای وحشیانه با دانشجویان و اعضای هیات علمی نیست
نامه‌ی شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی فارس خطاب به دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا و اروپا
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top