به گزارش خبرنگار سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بهاعلام سازمان بهداشت جهانی، سلامت بهمعنای برخورداری از رفاه کامل جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است و با این تعریف، سالمبودن شرط اصلی فعالیتهای فردی و جمعی تلقی میشود. بهگفتهی تالکوت پارسونز، جامعهشناس معروف آمریکایی، «کسی که دچار بیماری میشود ضمن اینکه از برعهدهگرفتن مسئولیت ناتوانی خود بهدلیل خارج از کنترل بودن آن معاف میشود، از انجام تعهدات و الزامات اجتماعی هم معذور است»
طبق نظر جامعهشناسان، خانواده از مهمترین عوامل شکلگیری شخصیت افراد است و بیش از هر عامل دیگری میتواند هویت آنها را ساماندهی کند؛ لذا سلامت خانواده تأثیر مستقیمی در سلامت افراد و درنتیجه جامعه دارد. با این تعبیر، پدر و مادر نیز بهعنوان ارکان اصلی خانواده، مهمترین مهرهها برای سالمسازی افراد بهحساب میآیند و سلامت هر دو جنس آنها اهمیت بسیاری دارد اما در این بین، مادر بهعنوان مربی و پرورش دهنده نسلهای آینده، جایگاه کلیدیتری را در سازندگی و مدیریت سلامت خانواده عهدهدار است. بنابراین سلامت زن از اهمیت بالایی برخوردار است و نیاز است نگاه ویژهتری به آن شود.
بهعبارتی، زنان بهواسطهی نقش متفاوت تربیتی و مدیریتیشان در خانه، پایهی اصلی و زنجیرهی اساسی توسعهی خانواده محسوب میشوند و محور سلامت و رشد و پویایی آن بهشمار میروند و بهتبع این، سلامتی آنها در روند سلامت جامعه نقش انکارناپذیری دارد. بهطور مثال، انتقال بیماری مادر به جنین، اثر سوءتغذیه و دیابت و فشارخون بالای مادر بر جنین، اثر استعمال دخانیات و سبکزندگی نامناسب مادر بر خانواده از جمله خطرات تهدیدکنندهی مادران بر سلامت سایر اعضای خانواده است.
سلامت تغذیه اعضای خانه بهطور معمول درحیطهی تصمیمگیریهای مادر است و مرگ مادر بهدلایلی مثل افزایش موارد کار و کاهش تحصیل در فرزندان برای خانواده فاجعهآمیزتر است و همهی این شواهد، زنان را نهتنها به دریافتکنندهی اصلی مراقبتهای سلامتی بلکه به همکاران مهمی برای ارائهدهندگان خدمات سیستم سلامت و پشتوانهی اصلی پیشرفت جامعه تبدیل کرده است. این در حالی است که تحقیقات از پرخطربودن زنان در سلامت و آسیبپذیری بیشتر آنها در مقایسه با مردان خبر میدهند. شرایط خاص بیولوژیکی آنها مثل بلوغ، قاعدگی، سندروم پیش از قاعدگی، یائسگی، بارداری و زایمان و همچنین نقشهای متعددشان در خانواده و اجتماع و تبعیضهایی در دسترسی آنها به خدمات بهداشتی باعث شدهاند زنان بهعنوان اولین مدیران و اجراکنندگان مراقبتهای سلامت بیش از مردان به فرایند سالمسازی احتیاج داشته باشند و این، رسالت نظام سلامت را جدیتر میکند. نظامی که متأسفانه این روزها آنطور که بایسته و شایسته است، نقشآفرینی نمیکند.
طبق آمارهای سازمان CDC بیماریهای قلبیعروقی قاتل اصلی زنان در جهان بهشمار میآیند در حالیکه ۵۴ درصد از زنان از خطر این بیماری بیخبر هستند و حدود ۱۰ درصد از زنان بین ۱۵ تا ۴۴ سال در زمینهی بارداری یا ادامهی بارداری با مشکلاتی مواجه هستند. همچنین مطابق اعلام سازمان AARDA زنان، ۷۵ درصد از مبتلایان به بیماریهای خودایمنی مثل لوپوس و دیابت و آرتروز را تشکیل میدهند و ابتلای HIV در زنان بیشتر از مردان است. بهاضافهی اینها، بروز برخی بیماریها در زنان شایعتر از مردان است. سنگ کیسه صفرا در زنان سه تا چهار برابر بیشتر از مردان است، سردردهای میگرنی در زنان در مقایسه با مردان سه به یک است، سهچهارم مبتلایان اختلالات سیستم ایمنی در آمریکا زنان هستند و همچنین آنها دوسوم بیمارهای رماتیسم مفصلی را تشکیل میدهند و همینطور، از هر دو زن بالای ۵۰ سال یک زن در طول زندگیاش دچار شکستگی استخوان ناشی از پوکی میشود و آرتروز نیز در زنان بالای ۴۵ سال شایعتر از مردان است.
در ایران نیز وضع بههمین منوال است. ۲۷ درصد از زنان از فشارخون بالا رنج میبزند و این مقدار در مردان کمتر است، ۳۰ درصد از زنان چاق هستند و مردان نصف این آمار را دارند و این در حالی است که اضافهوزن، امالمسائل بیماریهای غیرواگیردار است. طبق آمار پزشکان، آنمی فقر آهن ۲۰ تا ۲۵ درصد در مادران باردار و دختران جوان دیده میشود. در سال ۹۷، ۹۰ درصد از دیابتیها زنان بودند و همچنین سرطان تخمدان بهعنوان قاتل خاموش زنان از بیماریهای شایع بین آنها است. از طرفی عوارض و خطرات جراحیهای زیبایی که در سالهای اخیر در صدر جراحیهای دنیای پزشکی قرار گرفتهاند، عامل مهلکی برای آسیبپذیری آنها حساب میشود.
علاوهبر بیماریهای جسمانی، زنان بیش از مردان در معرض آسیبهای روحی و روانی قرار میگیرند و توان کمتری برای مقابله با استرس و موقعیتهای تنشزا دارند و برخی از نظریههای رفتاری مؤید این گزاره است. زنان دو برابر بیشتر از مردان با اضطراب مواجه میشوند و اختلال خوردن، افکار خودکشی، اختلال بعد از حادثه و همچنین افسردگی در آنها شایعتر است. جالب است بدانید طبق آمار جهانی عوارض روحی کووید ۱۹ در زنان سه برابر مردان است و تأثیرات طولانیمدت این پاندمی بر زنان، آسیبهایی جدی به خانواده و درنهایت جامعه وارد میکند. این آمارها نشان میدهند هرچند دنیا در جهت سلامت زنان تلاشهایی کرده و میکند و سلامت زنان از اهداف هزارهی سوم است، باز هم سیستم سلامت نیاز به تغییرات عظیمی بهنفع زنان دارد.
در ایران زیرساختها و قوانین مفصلی برای ارتقا سلامت بانوان و حمایت از آنان تنظیم شده ولی همچنان فجایعی را در این زمینه شاهد هستیم. اصل ۱۰ و ۲۱ قانون اساسی، قانون تأمین کودکان و زنان بیسرپرست، قانون الزام تزریق واکسن کزاز برای بانوان قبل از ازدواج، سیاستهای کلی سلامت و جمعیت ابلاغی مقام معظم رهبری و همچنین برنامهی توسعه و سند سلامت از جمله زیرساختهای سلامتی بانوان هستند اما با وجود اینها، شاخصههای سلامت بانوان در وضع خوبی بهسر نمیبرند. امید به زندگی زنان در کشور که از مهمترین این شاخصهها است، از نرخ جهانی آن کمتر است، نرخ باروری از ۲/۱ به ۱/۷ کاهش پیدا کرده بهگونهای که با بحران جمعیت مواجه هستیم و میزان موالید خام نیز کمتر شده است.
همچنین بهگفتهی محققان، الگوی سالمندی در کشور به سمت افزایش زنان سالمند پیش میرود و این زنانهشدن سالمندی، بهمعنای فزونی زنان سالمند و بیسرپرست و البته افزایش مشکلات سلامتی این همیاران سیستم سلامت است. با اینکه تغذیه و ورزش از مهمترین عوامل سلامتی هستند، سهم ناچیزی در برنامهها و سیاستگذاریها دارند. صنعت غذایی اینستاگرامی که از ترندکردن موادغذایی حرام ابایی ندارد، بهطرز عجیبی وارد زندگی خانوادهها شده و زنان بهجای استفاده از دستورپختهای سالم، از فودبلاگرها برنامهی غذاییشان را دریافت میکنند. همچنین مشکلات بخش سازمانی و مدیریتی مانعی بر سر راه خدمات ورزشی به بانوان است و محرومیتها و نبود امکانات کافی برای زنان ورزشکار حرفهای و غیرحرفهای عاملی برای بیتحرکی و درنتیجه انواع بیماری در آنها است
در این شرایط، اولویتبندی عوامل مؤثر بر سلامت زنان و در صدر قرار دادن گروههای آسیبپذیرتر این قشر مثل زنان تنها و زنان روستایی و همچنین توجه ویژه به آموزش سبکزندگی ایرانیاسلامی به بانوان، فراهمکردن فضای ورزش و تحرک برای آنها، فرهنگسازی لزوم نقش مشارکتی مردان در سلامت بانوان و آموزش به آنها در این راستا، توجه به معماری ایرانیاسلامی در ساخت خانهها، افزایش سواد تغذیهای زنان و لحاظکردن آرامش روحی آنها در برنامهریزیهای کلان از جمله مهمترین اقدامات برای ارتقای سلامت آنها بهشمار میآیند و نهتنها وزارت بهداشت بلکه تمام نهادها و سازمانها باید در این جهت تلاش کنند و برنامههایشان را با نگاه به سلامت خانواده و بهویژه سالمسازی زنان طرحریزی کنند.