به گزارش خبرنگار تشکل های دانشجویی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ 18 تیر 78 از جمله برگهای کتاب تاریخ جمهوری اسلامی است که با حضور مردم در صحنه غائله پایان یافت و حضور مردم در صحنه مانع از وارد کردن خسارات بیشتر به کشور شد.
تیرماه ۱۳۷۸ آبستن حوادثی بود که پیش از آن کمتر کسی شبیه آن را دیده بود، حادثهای که به جان دانشگاه آتش انداخت و یک اتفاق اجتماعی را به کوی دانشگاه تهران رساند.
یکی از عواملی که به عنوان بهانه اغتشاشات سال ۷۸ از آن یاد میشود اعتراض روزنامههای زنجیرهای و تشکلهای سیاسی حامیان آن به تصویب طرح «اصلاحیه قانون مطبوعات» در کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم بود که مفاد آن در چهار بند به این شرح است:
الف) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه، اعضای گروهکهای تروریستی و ضدانقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...
ب) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه
ج) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقالهای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادی بیان و قلم و برای پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل یا تعزیز خواهند شد)
د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
عامل مکمل دیگری که در آن دوره به اقدامات ساختار شکنانه و ضدیت علنی با نظام منجر شد آتش افروزی روزنامه «سلام» بود که یک روز قبل از تصویب طرح اصلاحیه قانون مطبوعات در صحن علنی مجلس در اقدامی عجیب و پرسش برانگیز، سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات را با این تیتر منتشر کرد که «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است».
ناآرامیهای کوی دانشگاه در تیرماه سال 78 بهبهانه توقیف روزنامه سلام، اینگونه رقم خورد که ساعت 21 پنجشنبه 17 تیرماه تعدادی افراد با هویت نامعلوم با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضمون اعتراض به توقیف "سلام"، مقابل سینمای کوی دانشگاه تجمع کردند و با تحریک دانشجویان و پخش اعلامیه جرقههای اولیه آشوب را ایجاد کردند و این عده با گذشت کمتر از یک ساعت با خروج از کوی اقدام به تجمع غیرقانونی و سردادن شعار در خارج از کوی کردند و با حمله به تعدادی خودرو، فضای رعب و وحشت ایجاد کردند.
اولین تجمع در اعتراض به توقیف روزنامه سلام ساعت ۲۱ در برابر خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران شکل گرفت. برپاکنندگان این تجمع دو فرد غیر دانشجو یعنی منوچهر محمدی واکبر محمدی بودند. این دو نفر با ورود به خوابگاه دانشجویان، جلسهای را با تنی چند از اعضای دفترتحکیم برگزار میکنند و سپس با فراخوان تعدادی از دانشجویان در محوطه خوابگاه با شعار «طرح سعید امامی ملغی باید گردد» دست به تظاهرات میزنند. در گوشه دیگر خوابگاه یعنی جلوی سینمای کوی دانشگاه، فردی به نام فرح شفیعی که از افراد مرتبط و نزدیک به مدیریت وقت کوی دانشگاه بود، درحالیکه به همراه چند نفر دیگر، اعلامیهها و شعارنوشتههایی از قبل آمادهشده در اختیار داشتند، به بهانه توقیف روزنامه سلام و محکومیت طرح اصلاح قانون مطبوعات در محوطه کوی دانشگاه تجمع میکنند و با سردادن شعارهایی تحریکآمیز خواستار اجتماع دانشجویان در محوطه خوابگاهها میشوند.
ساعت ۲۲ تجمع فرح شفیعی با منوچهر محمدی در هم ادغام میشود و آماده حرکت و خروج از محوطه خوابگاه میشوند. صبح ۱۸ تیر راهاندازی کاروان اصلاحطلبانه از کوی به دانشگاه تهران رقم خورد.۵ روز خیابانهای تهران درگیر فضای خشونت شد و مردم مورد ضرب و شتم اغتشاشگران قرار میگرفتند. تا جایی پیش رفتند که در روز پنجم بهسوی بیت رهبری حرکت کردند و همزمان روزنامههای اصلاحطلب سعی کردند که آتش فتنه را گرم کنند، اما حضور مردم در روز ۲۳ تیرماه بساط فتنه گران را برچید.
اغتشاشگرانی با ماسک دانشجو
اما این میان برخی با ماسک دانشجو ایفای نقش پررنگی داشتند که سالهای بعد یعنی همین روزها به عنوان کارشناس سیاسی در بی بی سی فارسی و منو تو و ... حضور پیدا میکنند و به عنوان نیروهای اپوزوسیون به تحلیل مسائل داخلی ایران که به وجود آورنده بخشی از آن خودشان بوده اند میپردازند.
این افراد عبارتند از: احمد باطبی، علی افشاری، اکبر عطری و امیرعباس فخرآور، منوچهر محمدی و اکبر محمدی
احمد باطبی: دانشجویی که در جریان اغتشاشات ۱۸ تیر ۷۸ و کوی دانشگاه با شوراندن دانشجویان سعی در ایجاد اغتشاش و آشوب در دانشگاه را داشت. به اتهام اقدام علیه امنیت ملی کشور دستگیر شد که در ابتدا با حکم اعدام مواجه گردید، اما حکم اعدام او نیز مانند سایر هممسلکیهای وی به ۱۵ سال زندان کاهش یافت. باطبی از مرخصی استعلاجی خود استفاده کرده و نوروز ۱۳۸۷ ایران را ترک کرد و به خارج از کشور پناهنده شد باطبی که با حمایت آمریکا از ایران فرار کرد، به اردوگاه اشرف رفت تا از کاخ سفید سردرآورد.
علی افشاری: از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دوران اصلاحات بود و از هدایتکنندگان اصلی آشوب ۱۸ تیر بهحساب میآید. افشاری که در سال ۷۹ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد، پس از اعلام ندامت و اعترافاتش در تلویزیون، وی آزاد شد و در سال ۱۳۸۴، به بهانه ادامه تحصیل جمهوری اسلامی را ترک و راهی آمریکا شد. در آمریکا رسماً در مراکز خبری سازمان سیا شروع به لجن پراکنی علیه انقلاب اسلامی پرداخت.
اکبر عطری: اکبر عطری دارای لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران و فوقلیسانس در همین رشته از دانشگاه مفید قم است و موفق به دریافت دو میلیون دلار از محل بودجههای وزارت خارجه آمریکا برای پیشبرد اهداف ننگین خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شده است.
امیرعباس فخرآور: از فعالان فتنه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ است. در سال ۱۳۸۵ از یک مرخصی کوتاه دوران زندان برای شرکت در امتحانات دانشگاهیاش استفاده کرد و درحالیکه ۴ سال از دوران زندانیاش باقیمانده بود از زندان فرار کرد. بعدازآن سه بار به دیدار جرج دبلیو بوش رفته والان در خدمت سازمانهای جاسوسی امریکا و رژیم صهیونیستی است.
منوچهر محمدی: متهم ردیف اول اغتشاشات کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ است که دانشجو نبود. منوچهر محمدی به همراه برادرش اکبر محمدی نیز ازجمله افرادی بودند که در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد، اما پس از چندی حکم آنها به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت وی پس از مرگ برادرش، از فرصت مرخصی زندان برای حضور در مراسم خاکسپاری برادرش اکبر محمدی که او هم یکی از متهمان حضور در ناآرامیهای دانشجویی ۱۸ تیر بود از ایران خارج و با کمک سفارت آمریکا در این کشور مستقیماً به آلمان منتقلشده و ازآنجا به آمریکا منتقل میشود.
کدام شخصیت ها آتش بیار معرکه بودند
اما از این موضوع نباید غافل شد که برخی شخصیتهایی که ادعای انقلابی بودن را داشتند نیز در این حوادث نقش پررنگی را ایفا کردند و حتی میتوان گفت از مهرههای اصلی این بازی میتوانند باشند. از جمله این افراد عبارتند از: موسوی خوئینی ها، فائزه هاشمی، سعید حجاریان
نقش موسویخوئینیها آشوب های تحمیلی
نقش موسویخوئینیها در آشوبها و فتنههای تحمیلی به جمهوری اسلامی ایران نقش قابلتأملی است. در سال ۷۸ تیتر روزنامه سلام با مدیرمسئولی خوئینیها با توجه به افشا شدن قتلهای زنجیرهای و شناختن کل ماجرای قتلها به اسم سعید امامی، دست به انتشار سند جعلی از وزارت اطلاعت زد و این تیتر دروغ روزنامه سلام آغاز ماجرای کوی دانشگاه شد. با حضور مردم در ۲۳ تیرماه غائله از کف خیابانها جمع شد، اما عاملان تحریک و آشوب کماکان به فعالیت خود ادامه دادند و ما دوباره در فتنه سال ۸۸ شاهد هستیم که همین فرد رسماً از شائبه تقلب در انتخابات سخن میگوید تا دوباره فتنه طراحیشدهی دیگری اجرا شود.
در پشت جریان فتنه ۱۸ تیر و وقایع سال ۱۳۸۸ افرادی حضور داشتند که پنهان ماندن عملکرد آنها در انقلاب اسلامی موجب بروز هزینههایی بر دوش رهبر و ملت ایران شده است. سوال اساسی اینجاست که چرا در دو فتنه اخیر در جمهوری اسلامی عملکرد پر ابهام موسویخوئینیها مورد بررسی قرار نگرفته است آیا منطقی است بپذیریم در جریان وقایع سال ۷۸ روزنامه سلام از حق آزادی بیان استفاده کرده است؟ آیا تشویش اذهان عمومی با اخباری کذب و ایجاد جنگ روانی آزادی بیان بود؟
عدم بررسی نقش افرادی مانند آقای موسویخوئینیها در جریانات سال ۷۸ موجب بروز فتنه ۸۸ شد. موسویخوئینیها همان شخصی است که در مجلس خبرگان ۶۸ مخالف رهبری بود و در سالهای ۶۹ تا ۷۲ در مرکز تحقیقات استراتژیک پروژه توسعهی سیاسی را مطرح کرد که نتیجه آن پروژه این بود که برای توسعهی سیاسی کشور اول نیازمند ایجاد تغییراتی در ساختار سیاسی کشور هستیم و در مرحله بعد فرهنگ سیاسی ایران متناسب بافرهنگ یک جامعه توسعهیافته باید تغییر کند. در جهت کادر سازی نیز این مرکز حدود ۵۰۰ نفر از نیروهای همسو با خود را با بورس دولتی به خارج اعزام کرد که به نیروهای مطبوعاتی و اجرایی دوره اصلاحات تبدیل شدند.
حضور خوئینیها فقط در سالهای اخیر مسئلهساز نبوده بلکه در دهه اول انقلاب هم عملکرد وی بسیار پر ابهام است. بعدازاینکه پیشنهاد تسخیر سفارت آمریکا در انجمن اسلامی اجماع عمومی پیدا نمیکند گروه طرفدار تسخیر سفارت بهتنهایی این کار را انجام میدهند و با حذف و چشمپوشی از گزینههایی که از طرف امام برای مشورت به دانشجویان معرفی میشود نزد موسویخوئینیها میروند و وی بدون در میان گذاشتن این موضوع با امام و حتی با علم اینکه امام با این امر مخالف هستند پیشنهاد دانشجویان را میپذیرد.
در مسئله انفجار در دفتر نخستوزیری هم موسویخوئینیها در آغاز کارش در دادستانی کل کشور در سال ۶۴ اعلام کرد که ازنظر وی به دلیل اینکه به پرونده انفجار رسیدگی نشده است رسیدگی به آن پرونده صرفاً اهداف سیاسی دارد و در ادامه وقتیکه نیاز به حضور سعید حجاریان و بهزاد نبوی برای بازجویی بود موسویخوئینیها بهشدت موضعگیری کرد و دوباره سیاسی بودن این ماجرا را مطرح میکند. عملکرد این شخص به اینجا ختم نمیشود و در کل تناقضات فکری این فرد را در نگاه به اندیشههای امام میتوان بهخوبی مشاهده کرد.
نقش سعید حجاریان در آشوب 78
در کنار تمام وقایع سالهای دولت محمد خاتمی باید از سعید حجاریان نام برد. او کسی است که از سوی مهندس بازرگان در نیروی ارتش دریایی حضور یافت و اولین فاش کنندهی اطلاعات درباره کودتای نوژه بوده است. به نقل از آیتالله ریشهری: «تا رفاقت با متهم ردیف اول بمبگذاری نخستوزیری». حجاریان را از بنیانگذاران وزارت اطلاعات نامیدهاند که در مقابل طرح سازمان اطلاعاتی و امنیتی که در دیگر کشورها مرسوم بود طرح وزارت اطلاعات را پیش کشید. در دولت هاشمی رفسنجانی معاونت سیاسی مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک در دفتر ریاست جمهوری بود که پروژه توسعهی سیاسی را از همانجا آغاز نمود تا دولت اصلاحات که مشاور سیاسی محمد خاتمی شد.
حجاریان نظریهپرداز حزب مشارکت میشود که تئوریهای فشار از پائین و چانهزنی از بالا و فتح سنگر به سنگر از جانب وی و پس از دوم خرداد ۷۶ مطرح شد. حجاریان در انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ تأثیرگذاری حیاتی داشت. در دوران اصلاحات بهطورجدی وارد مطبوعات شد و نزدیکترین روزنامهنگار به او اکبر گنجی بود و در جریان وقایع کوی دانشگاه با ایجاد جنگ روانی در مطبوعات سعی در گرم نگهداشتن آتش این فتنه شد و حتی برخی حجاریان را کارگردان اصلی وقایع کوی دانشگاه نامیدهاند. سوال اصلی اینجاست که ارتباط بین تئوری فتح سنگر به سنگر و فشار از پائین و چانهزنی از بالا با وقایع کوی دانشگاه چه بود.
اگرچه با حضور مردم جمع شد، اما ده سال بعد و در سال ۸۸ ما بار دیگر این سناریو را در ابعاد گستردهتر و با نقشآفرینی عاملان حوادث ۷۸ میبینیم. چه ارتباطی میان این فتنههای دهساله وجود دارد؟ حجاریان مدتی قبل از انتخابات سال ۱۳۸۸ با انتشار مقالهای از وقوع انقلابهای رنگی در کشورهای استعماری شوروی سابق تمجید میکند و در پاسخ به این سوال که آیا با جدایی دین از سیاست موافقید جواب میدهد که من بین دو حوزه دین و ایدئولوژی تمایز قائل هستم و معتقدم اسقاط حکومت ایدئولوژیک اوج واجبات است.
این دو جمله بهطور کامل تئوری توسعهی سیاسی حجاریان را نشان میدهد. وقایع ۱۸ تیر و فتنه سال ۸۸ بر خواسته از دل این تفکر است و مسئلهی مهم این است که بدانیم این تفکر از چه جهانبینی نشئت میگیرد و چه کسانی مدافع و مروج این تفکر هستند. تحلیل این فتنهها جز با تحلیل جریان فکری که رقم زنندهی این حوادث هستند ممکن نیست و تجربه سال ۷۸ نشان داد که اگر فتنه خلاصه نشده بود به یک آشوب داخلی و دستهای پنهان در پشت آن ماجرا شناسایی و معرفی میشد بهاحتمالزیاد ما با همان فتنه و در ابعاد گستردهتر در سال ۱۳۸۸ مواجه نمیشدیم یا حداقل میتوانستیم بهتر مدیریت کنیم.
فائزه هاشمی سال 78 چه می کرد؟
در سال ۷۸ اصلاحطلبان سعی کردند بهبهانه ورود افراد شاخص به دانشگاه و آرام کردن دانشجویان، آنها را بهنوعی وارد دانشگاه کرده از آنها بخواهند برای دانشجویان سخنرانی کنند. یکی از چهرههایی که بعدها بیشتر در تجمعات دیده شد و هرازگاهی بهبهانهای میان معترضان دیده میشد، فائزه هاشمی بود. فائزه هاشمی که از حاضران همیشگی آشوب هاست با حضور در جمع دانشجویان در کوی دانشگاه چنان سخنرانیای کرد که شاهدان گفتند دانشجویان قبل از سخنرانی وی آرامتر بودند! او در سال ۸۸ بااینحال کارنامهای بینظیر از حضور در تجمعات غیرقانونی از خود بهجای گذاشت.
آسیب جدی بر بدنه تشکل های دانشجویی
اما حوادث تیر 78 تاثیر زیادی نیز بر تشکل های دانشجویی داشت و فضای دانشگاه را به سمت یک سیاست گریزی سوق داد که تا سال ها آسیب های زیادی را بر بدنه جنبش دانشجویی وارد کرد. در ادامه صحبت های فضائلی از فعالین رسانه ای را در این باره می بینید:
جنگ روانی علیه ایران و نظام اسلامی در سطح تبلیغات جهانی
غیر از رادیوهای معمولی که علیه نظام اسلامی دائماً حرف میزدند - مثل رادیو امریکا، رادیو رژیم صهیونیستی، رادیو انگلیس – همزمان در همان سال آمریکاییها یک رادیو مخصوص حمله بهنظام اسلامی درست کردند و اسمش را هم «رادیو آزادی» گذاشتند! بودجه کلانی هم به این رادیو تعلق دادند؛ اعلان کردند که صد میلیون دلار، یا چیزی در این حدود، برای این رادیو کنار گذاشتهاند! زحمات زیادی هم کشیدند؛ با آن کشور اروپایی که قبول نمیکرد این رادیو در آنجا مستقر باشد، کلنجار رفتند و فشار آوردند تا وادار کردند که این رادیو در اروپا یک مرکز فرستنده داشته باشد؛ بعد هم صریحاً گفتند - این دیگر تحلیل نیست - که این رادیو، هدفش برخورد با خطّ فلانی در ایران است؛ ما میخواهیم با این خط مبارزه کنیم!
قتلهای مشکوک
در همان سال و سال قبل، حوادث تکاندهندهای که هیچ سابقه نداشت، پیش آمد؛ مثل همین قضیه قتلهای مشکوک که ناگهان ایکی پس از دیگری اتّفاق میافتاد و هم مردم را نگران کرد، هم مسئولان را و هم احساس ناامنی به وجود آورد، هم وزارت اطّلاعات را - که مرکز ثقل دفاع امنیتی از نظام و از کشور و از ملت است - تضعیف کرد. چهحرفها و چه تحلیلها و چه جنجالها و چه استفادههای نادرستی از این حوادث کردند؛ که بعد که به عمق و ریشه قضایا رفتند، دیدند دستهای بیگانه و انگشتهای نامحرم، از پشت پردهدر این کار دخالت مستقیم داشتند.
اعجاز مدیریت رهبری در مهار فتنه ۷۸
نقطه عطف حوادث ۱۸ تیر ۷۸ که به شکست سناریوی ائتلاف ضد انقلاب منجر شد ایفای نقش منحصر به فرد رهبر معظم انقلاب در مدیریت و مهار آشوبها بود که، چون آبی بر آتش فتنه ریخت و بار دیگر مدیریت حکیمانه ولایت فقیه را در مهار بحران آفرینیها به نمایش گذاشت.
مقام معظم رهبری در دیدار مردمی در ۲۱ تیر در نقد رویدادها و عملکرد نهادهای ذیربط در آن دوره پرالتهاب، بیانهایی را بدون هر گونه محافظه کاری و جانبداری و از روی صدق و عدالت بیان کردند و با جذب و هدایت مردم به صحنه در نقش، ولی نعمتان انقلاب؛ رابطه امت - امامت را به عنوان رکن مهم بازدارندگی به رخ دشمنان کشیدند و بساط غائله ۷۸ را برچیدند.
ایشان در آن بیانها با ابراز تأثر شدید از حوادث رخ داده در کوی دانشگاه فرمودند: «این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعی - بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیردانشجویان - فرزندان من هستند و هر گونه چیزی که برای این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در فهم باشد، برای من بسیار سخت و سنگین است. هرکسی بوده، فرق نمیکند؛ چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن. مسلماً با کسانی که در نظام جمهوری اسلامی تخلّف میکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسی که تخلّفی نکرده است؛ کسی که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی است اگر برخورد شود...»
ایشان در ادامه با دعوت جوانان به هوشیاری در برابر دشمن و توجه به دستهای پنهان آنان برای سوءاستفاده از دانشجویان و اعلام برنامه دشمن مبنی بر هدف گرفتن امنیت ملی برای ایجاد هرج و مرج و ناامنی در کشور تصریح کردند: «دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است. این عناصر داخلی حقیر، این عناصر سیاسی مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدی بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده تا نوزده سال است که کمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند. اینها هم بدانند که اشتباه کردند؛ در همین قضیه هم اشتباه کردند»
حماسه ۲۳ تیر
با انتشار بیانهای رهبر معظم انقلاب به ویژه فراز پایانی که ایشان حضرت، ولی عصر (ارواحنافداه) را با عنوان «امام و مقتدای خودمان» خطاب قرار دادند و بر «ایستادگی تا آخرین نفس در راه خدا و آرزوی شهادت در این راهِ پرافتخار و پرفیض و پربهجت» تاکید کردند؛ در روز ۲۳ تیر، اقیانوسی از ملت بصیر و زمان شناس برای پالایش کشور از آشوبگران در پهنه ایران جاری شدند و با میثاق دوباره با ولایت، ائتلاف براندازان را در هم شکستند.
حماسه ۲۳ تیر ملت ایران ضعف غرب و ورشکستگان سیاسی داخلی از فهم انقلاب اسلامی ایران را نشان داد. مخالفان نظام اسلامی ایران که میپنداشتند مردم ایران بعد از انتخابات دوم خرداد از اهداف انقلابی رویگردان شدهاند با خیالی خام سعی در اجرای سناریوی برای آشوب در کشور و تضعیف ولایتفقیه کردند که درنهایت منجر به براندازی نظام شود برنامهریزیها و مقدمه سازیهایی کشور را در تیرماه ۷۸ به التهاب کشاندند و ذوقزده از به نتیجه رسیدن خواب آشفتهشان منتظر بودند که حضور حماسی و قدرتمند ملت ایران در دفاع از انقلاب اسلامی مشت محکمی شد به دهان استکبار و دستنشاندههای احمق داخلیاش و این حضور غرب را بهتزده و تمام برنامههای چندسالهشان را نابود کرد.
گزارش از زهرا ضرابیان