تاریخ انتشار: دوشنبه 1401/12/29 - 11:52
کد خبر: 465116

در گفت‌وگوی اختصاصی با استاد اقتصاد مطرح شد؛

راغفر: محور برنامه هفتم باید انسجام اجتماعی باشد/نظام بانکی فاسد باید اصلاح اساسی شود

راغفر: محور برنامه هفتم باید انسجام اجتماعی باشد/نظام بانکی فاسد باید اصلاح اساسی شود

استاد اقتصاد دانشگاه گفت: دولت باید از تعاونی‌ها حمایت کند. یکی ار این کمک‌ها هم وام بانکی است. در دنیای غرب بانک‌های خصوصی وام می‌دهند که فرد مسکن بخرد، آن هم با نرخ بهره بسیار پایین؛ در انجا شما اگر بخواهید خانه بخرید نرخ بهره ۳، ۴ درصد است. عمده هزینه خرید مسکن هم بانک وام می‌دهد. مابه‌التفاوت این نرخ بهره پایین و نرخ بهره بازار را نیز دولت به عنوان یارانه به بانک‌ها می‌دهد. اما در ایران وام‌گیرنده و تولید‌کننده مجبور است نرخ بهره ۳۰ درصد بپردازد.

به گزارش سرویس اقتصادی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آماده نشدن برنامه ۵ ساله توسعه توسط دولت و به ‌تبع آن تاخیر در تدوین و تصویب لایحه بودجه مسیری است که یک‌بار اقتصاد کشور را در اواخر دولت دهم به چالش کشیده بود و به نظر می‌رسد این چالش مجددا دامن‌گیر مهم‌ترین برنامه اقتصادی کشور شده است.

از این رو در گفت‌وگوی اختصاصی با حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه به موضوع برنامه توسعه هفتم پرداختیم. در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید.

۱. از نظر شما در تدوین برنامه هفتم توسعه به لحاظ اقتصادی چه استراتژی‌ای باید در دستور کار قرار گیرد و مفهوم یا مفاهیم مرکزی مورد تمرکز باید چه مفاهیمی باشد؟

به نظر من اصلی‌ترین محور برنامه هفتم باید انسجام اجتماعی باشد. با توجه به شرایط کنونی این مساله خیلی مهم است. برای ایجاد این انسجام اجتماعی ما باید امید در جامعه را تقویت کنیم و این امر از چند طریق امکان‌پذیر است؛ یکی اینکه باید به طبقات پایین جامعه این امیدواری داده شود که من‌بعد در سیاست‌های بخش عمومی به این طبقات توجه ویژه می‌شود که این نابرابری‌ها تا حد امکان کم شود.

اقدامات خیلی مفصلی هم وجود دارد که می‌شود این کار را کرد. دوم اینکه باید به جوان‌های کشور امید داده شود و این امیدواری از طریق ایجاد شغل و همچنین تعهدات قانون اساسی مانند آموزش و پرورش رایگان، آموزش عالی رایگان، خدمات سلامت رایگان و کمک برای به دست آوردن مسکن مناسب از طریق اموری مانند اعطای زمین به آن‌هایی که می‌خواهند ازدواج کنند، ایجاد می‌شود. ضمن اینکه دولت باید یک سرمایه‌ای هم به جوان‌ها بدهد؛ مثلا در خارج یک طرحی وجود دارد که به هر جوانی که به سن ۲۵ سالگی می‌رسد یک مبلغی به عنوان سرمایه به او می‌دهند تا هر جور خواست استفاده کند.

طرحی مشابه را می‌توان در جامعه اجرا کرد. مجموع این اقدامات به کاهش نابرابری‌ها و در نتیجه افزایش انسجام اجتماعی کمک می‌کند. برای این کار، اصلاح نظام بانکی و نظام مالیاتی قویاََ لازم است. نظام مالیاتی ما توان تامین مالی این برنامه‌ها را ندارد، با اینکه ظرفیت‌هایش وجود دارد. نظام بانکی هم یک نظام بسیار پرمسئله و فاسد است و باید اصلاح اساسی شود؛ به نحوی که نظام بانکی باید منابع خرد مردم را تجهیز کند و آن را در اختیار تولید قرار دهد و از فعالیت‌های نامولد مانند خرید و فروش زمین و سکه و ارز باید مالیات گرفته شود. این مالیات به تولید کمک می‌کند و تولید شکل می‌گیرد و شغل ایجاد می‌شود. شغل است که می‌تواند جوان را به آینده‌اش امیدوار کند، به اضافه آن موارد دیگری که عرض کردم. مثلا بخش قابل توجهی از جمعیت کشور قادر به رفتن به مدرسه نیستند. حتی در مناطقی که خیرین مدرسه می‌سازند آموزش و پرورش قادر نیست معلم برای آنجا تامین کند. این فاجعه است و نشان می‌دهد که منابع کشور به جاهای دیگری منتقل می‌شود.

بنابراین به نظر من برنامه هفتم نباید فقط شعار باشد، مثل این شش برنامه قبلی که جمع‌آوری یک سری آرمان‌ها و آرزوهاست و زمینه تحقق آن‌ها فراهم نشده، چون منابعی برای آنها دیده نشده است. ضمن اینکه منابع هم نباید نفتی باشد، بلکه عمدتا باید از مالیات تامین شود. منابع نفتی سرمایه‌های بین نسلی هستند و باید به تدریج(مثلا در همین برنامه هفتم) منابع مالیاتی جایگزین منابع نفتی شود. بودجه سالانه هم باید با درآمد مالیاتی تامین شود. همچنین هر موردی در بودجه که منابع مالی آن تامین نشده باشد باید متوقف شود، در غیر این صورت همین وضعی می‌شود که می‌بینیم؛ یعنی برنامه تبدیل به مجموعه منویات و کلیات می‌شود و وقتی پول ندارند اجرا کنند باید از بین آن انتخاب کنند. کی انتخاب می‌کند؟ سازمان برنامه. و این یک اختیارات فوق‌العاده به سازمان برنامه می‌دهد و متعاقب آن حجم زیادی رانت و امتیازات به وجود می‌آید و حتی خیلی از مروژه‌هایی که حتی در برنامه ۵ ساله نیست هم رقم می‌خورد و چون بودجه ندارند نیمه‌کاره رها می‌شود.

استاد اقتصاد دانشگاه

ما صدها هزار میلیارد تومان پروژه نیمه‌کاره داریم که منابع کشور رفته و دفن شده و دیگر هم برنمی‌گردد. یک نکته خیلی مهم این است که برنامه هفتم نباید یک برنامه جامع باشد؛ باید یک برنامه مشخص و دقیق و متمرکز روی پنج الی شش حوزه باشد تا منابع محدود را بشود روی این بخش‌ها متمرکز کرد و این بخش‌ها پیشرو و پیش‌برنده سایر بخش‌ها باشند و نگاهی هم به آینده داشته باشند. مثلا به این صنایع نوظهوری که با هوش مصنوعی و ربات و ... کار می‌کند باید توجه جدی شود و زیرساخت‌های چنین اقتصادی را باید فراهم کرد، در غیر این صورت یک عقب‌ماندگی تاریخی خواهیم داشت. بعد هم به تدریج باید زمینه فراهم شود که بخش خصوصی وارد کار شود. بخش خصوصی ما بیست سال است که دارد از کشور فرار می‌کند و علتش هم حضور نهادهای قدرت در اقتصاد کشور است؛ مادامی که اینها در اقتصاد حضور دارند امکان ندارد بخش خصوصی بتواند با این نهادها رقابت کند و بنابرابن از کشور می.رود. برای اصلاح فضای کسب و کار کشور باید در برنامه هفتم به تدریج از اقتصاد خارج شوند. بسیاری از بانک‌ها متعلق به اینهاست، سهام‌هایش متعلق به اینهاست مثل بنیادهایی مانند ستاد اجرایی فرمان امام و دستگاه‌های امنیتی و نظامی و... . اینها باید اقتصاد را ترک کنند و سهام‌ بنگاه‌هایشان به تدریج بین مردم توزیع شود.

هم زمینه‌ای است برای کسب درآمد مردم و هم تقویت امید و انسجام اجتماعی. اقتصاد ایران بسیار پرظرفیت است اما حضور این نهادها امکان بخش خصوصی را از بین می‌برد.

در نهایت اینکه راهکارها مشخص است، اما زمزمه‌هایی که به گوش می‌رسد ظاهرا تکرار همان مسیر قبلی است که تقریبا کامل شکست خورده است.

۲. با توجه به سابقه چند ده ساله برنامه ریزی توسعه در ایران ، مهم‌ترین دلایل شکست و ناکامی توسعه در ایران را چه می‌دانید؟

یک نکته را باید توجه کرد و آن اینکه برنامه‌های توسعه، چه قبل از انقلاب که از اسم برنامه‌ها پیداست و چه بعد از انقلاب، عمدتا برنامه‌های عمرانی و ساخت و ساز بودند و برنامه توسعه به این معنا که زمینه‌های رشد اجتماعی و مشارکت مردم در اقتصاد کشور را رقم بزند، نبودند. به نظر من این یک کاستی اصلی بوده است. یعنی فکر می‌کرده‌اند یک کارخانه فولاد بسازند توسعه ایجاد کرده‌اند؛ در حالی که توسعه امروز بیش از هر چیز دیگری توسعه منابع انسانی است؛ مثل آموزش و پرورش و آموزش عالی مناسب و جذب افراد برای اشتغال در داخل. هم قبل انقلاب و هم بعد انقلاب به این موضوع کمتر توجه شده است. اینکه عرض کردم محور برنامه هفتم انسجام اجتماعی باید باشد، یکی خصیصه‌های اصلی آن بخش‌های پیشرو و پیش‌برنده این است بیشترین نهاده‌اش سرمایه‌های انسانی نخبه این کشور هستند. باید روی این مساله سرمایه‌گذاری کرد و بنابراین دولت‌ها باید برای آموزش و پرورش و آموزش عالی اهمیت ویژه‌ای قائل باشند، و الا با این فرایند فرار گسترده نخبگان از کشور سخن از برنامه زیاد جدی نیست.

۳.از نظر شما طی قرن گذشته مقطعی بوده که دولت و جامعه ایران به لحاظ عملکرد توسعه‌ای موفق عمل کرده باشند؟ از میان برنامه‌های توسعه‌ای که تا امروز تدوین شده کدام را به نسبت مطلوب‌تر و موفق‌تر می‌دانید؟

در پاسخ به این سوال می‌توانم بگویم شاخص‌های اقتصاد کشور نشان می‌دهند در حدود سال‌های برنامه چهارم پیش از انقلاب و بازه سال‌های ۴۱، ۴۲ تا ۴۹ شاخص‌های رشد اقتصادی ما قابل قبول و تقریبا همه بالای ۱۰ درصد است. اما از همان کاستی‌هایی که عرض کردم رنج می‌برد و ضمنا به شدت متکی بر درآمدهای نفتی است. چند سال بعد در سال ۵۲ شوک نفتی داشتیم و درآمدهای نفتی به شدت افزایش پیدا کرد و امکان یک سری سرمایه‌گذاری‌ها فراهم شد. آن مواردی که بر زیرساخت‌های اقتصاد تمرکز شد موفق و قابل دفاع بود و در مقابل آنجایی که بر واردات کارخانه‌های مونتاژ منجر شد موفق نبود. پس از انقلاب نیز در سال‌های دهه اول انقلاب برنامه‌ای اجرا نکردیم؛ چون بلافاصله جنگ شد و با توطئه‌های مختلف دست و پنجه نرم می‌کردیم و همه اینها مانع یک برنامه منسجم می‌شد. برنامه اول بعد از جنگ نیز یک سری شعارهای کلی بود و بیشتر می‌خواست زمینه‌سازی کند برای برنامه‌های بعد. در سال‌های برنامه سوم نشانه‌هایی از بهبود وضعیت اقتصادی داشت ظاهر می‌شد که دولت نهم آمد و برنامه چهارم را با این ادعا که با جهت‌گیری‌های آمریکایی نوشته شده است! کنار گذاشت. برنامه پنجم و ششم هم هیچکدام موفق نبودند. به هر حال برنامه سوم به طور نسبی موفق‌تر بوده است

۴.با توجه به اینکه نابرابری و بحران عدالت اجتماعی امروز یکی از ابرچالش‌های جامعه ایران است می‌خواستم بدانم توصیه‌های سیاستی شما برای اینکه برنامه هفتم به ارتقای عدالت اجتماعی کمک کند چیست؟

کاهش نابرابری‌ها از طریق تعهدات قانون اساسی واقعا امکان‌پذیر است. ما در طول جنگ با وجود شرایط جنگی آموزش و درمان رایگان داشتیم. حتی دولت به شرکت‌های تعاونی زمین تخصیص می‌داد و مصالح ارزان نیز در اختیار مردم می‌گذاشت و از این طریق صد‌ها هزار خانه در کشور ساخته شد. به نظرم یک کاری که الان می‌شود کرد راه‌اندازی تعاونی مسکن است و اینکه دولت کمک کند کسانی که زمین ندارند بتوانند وام بانکی بگیرند و صاحب زمین شوند. تولید صنعتی نیز باید در کانون توجه قرار گیرد. البته نه هر تولیدی؛ مثلا تولید رب گوجه فرنگی اولویت اصلی ما نیست، بلکه توجه اصلی باید به صنایع پیش‌برنده باشد. این صنایع باید چند ویژگی داشته باشند؛ یکی اینکه نگاه به امنیت و آینده کشور داشته باشند؛ مثلا صنایع نظامی می‌تواند تا حدود زیادی مورد حمایت قرار گیرد. این نیازمند سرمایه‌گذاری بر فناوری‌های نوظهور است، چون بسیاری از صنایع نظامی امروز هوشمند هستند. بخشی از این صنایع پیشرو ممکن است لزوما اشتغال‌زا نباشند، اما بخشی دیگر اشتغال‌زا هستند و آنها هم باید مورد توجه قرار گیرند. مانند صنعت نساجی. الان صنعت نساجی ما دارد می‌میرد و نابود می‌شود؛ به دلایل متعددی از جمله فرسودگی سرمایه‌هایش و اینکه بسیاری از نهاده‌ها مانند نخ را باید از خارج وارد کند چون تولید نخ صرفه ندارد. یکی دیگر از این صنایع اشتغال‌زا مسکن است؛ یک زلزله پیش می‌آید و عده‌ای بی‌خانمان می‌شوند. خب بازسازی این خانه‌ها باید انجام شود، و اگر صنعت مسکن شروع به فعالیت کند میلیون‌ها نفر شاغل می‌شوند. این دسته از صنایع را دولت باید تشویقکنند. توجه به صنایع اشتغال‌زا در واقع توجه به جامعه و به فقراست چون اینها شغل تولید می‌کنند. درباره تجربه‌هایی مثل یارانه نقدی هم باید گفت که یارانه نقدی هر جا تجربه شده موفق نبوده، ضمن اینکه اخلاق کار اینجا معنی‌اش را از دست می‌دهد؛ وقتی به کسی پول نقد می‌دهید بدون اینکه کار کرده باشد، خب انگیزه‌اش از بین می‌رود. البته این پرداخت باید برای برخی انجام شود. کسانی که نمی‌توانند کار کنند یا از کار افتاده هستند، و یا مثلا مادری که چند بچه دارد و نمی‌تواند کار کند. نمی‌شود اینها را نادیده گرفت. ولی برای بقیه باید شغل ایجاد شود.

۵. در قانون اساسی اقتصاد ایران به سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم شده است. دیدگاه شما درباره تعاونی چیست؟ آیا با احیای آن موافق هستید و یا اساسا احیای آن را ممکن می‌دانید یا خیر؟ بایدها و نبایدهای توسعه‌ای تعاونی از نظر شما چه باید باشد؟

ببینید؛ در همه جای دنیا تعاونی‌ها یک فعالیت مردمی هستند، به این معنا که یک مشکل جمعی وجود دارد و کسانی که با آن مشکل مواجه هستند دور هم جمع می‌شوند و با همیاری آن مشکل را برطرف می‌کنند. مثالش همین مسکن است. در انگلستان تعاونی‌های مسکن شکل گرفتند تا مشکل مسکن را حل کنند. دولت هم یک سری زمین و امکانات می‌دهد که این کار انجام شود. یکی از مشکلات کشور ما همین مشکل مسکن است. تعداد مسکن ما در داخل ایران بیش از تعداد خانوارهاست، بنابراین نباید این قیمت‌های افسارگسیخته مسکن را شاهد باشیم؛ اما همانطور که عرض کردم تا نهادهای قدرت از اقتصاد بیرون نروند این مشکل را خواهیم داشت. مداخلات این نهادها یکی از دلایل اختلال در بخش تولیدی کشور است. بنابراین تعاونی‌ها یک اقدام مردمی هستند، اما بعد از جنگ این نهادهای قدرت به تدریج این فرصت‌ها را از مردم گرفتند و تعاونی نظامی‌ها و امنیتی‌ها ایجاد کردند! در دوره جنگ عمده تعاونی‌های ما مصرف و مسکن بود که بسیار هم موفقیت‌آمیز بود، اما بعد از جنگ آمدند و به اسم گسترش تعاونی‌ها یک سری نهادهایی به اسم تعاونی درست کردند و یک امتیازاتی هم برایش ردیف کردند. به هر حال در شرایط کنونی دولت باید از تعاونی‌های تولید و مصرف حمایت کند.

همانطور که شما اشاره کردید اقتصاد ما سه بخش دارد اما متاسفانه عده‌ای می‌روند بخش خصوصی و فردایش می‌ایند اسم خودشان را به اسم تعاونی ثبت می‌کنند تا از مزایای تعاونی برخوردار شوند. تعاونی باید یک ویژگی‌هایی داشته باشد؛ مثلا اعضایش از یک تعدادی کمتر نباشد، نه اینکه یک خانواده ۵ نفره بروند تعاونی بزنند! مرز بین تعاونی و بخش خصوصی باید مشخص باشد، دولت هم باید از این تعاونی‌ها حمایت کند. در کشورهای مهم دنیا حتی آمریکا نقش تعاونی‌ها خیلی برجسته است؛ در سایر کشورها هم همینطور : اسپانیا،  انگلیس و... . در انگلیس بسیاری از تعاونی‌ها که خیلی بزرگ شده بودند بعد ها تبدیل به بانک‌ شدند. یعنی در این حد قدرت گرفتند.  امکان احیای تعاونی در ایران هم وجود دارد، اما منوط به این است که نهادهای قدرت از اقتصاد خارج شوند و فرصت‌ها به مردم داده شود. این نهاد‌های قدرت، دولت را بلعیده‌اند. الان شما می‌بینید که واردات خودرو انجام می‌شود، در حالی که منابع کشور نباید در این شرایط برای واردات خودرو هزینه شود. می‌توانند بیایند و تولیدکنندگان تعاونی قطعات خودرو در داخل را تقویت کنند تا به صنعت خودرو کمک شود. ما تعداد زیادی قطعه‌ساز خودرو داریم که به دلیل بی‌توجهی دارند از بین می‌روند. همین الان ما تولیدکننده بخش خصوصی‌ای داریم که در واقع در حد یک تعاونی کار می‌کند و اشتغال ایجاد می‌کند و به کمترین سود هم راضی است، چنین تولید‌کننده‌ای می‌تواند هر لحظه از کشور برود اما به دلیل نقش اجتماعی‌اش مانده است.

استاد اقتصاد دانشگاه

به هر حال دولت باید از تعاونی‌ها حمایت کند. یکی ار این کمک‌ها هم وام بانکی است. در دنیای غرب بانک‌های خصوصی وام می‌دهند که فرد مسکن بخرد، آن هم با نرخ بهره بسیار پایین؛ در انجا شما اگر بخواهید خانه بخرید نرخ بهره ۳، ۴ درصد است. عمده هزینه خرید مسکن هم بانک وام می‌دهد. مابه‌التفاوت این نرخ بهره پایین و نرخ بهره بازار را نیز دولت به عنوان یارانه به بانک‌ها می‌دهد. اما در ایران وام‌گیرنده و تولید‌کننده مجبور است نرخ بهره ۳۰ درصد بپردازد. خب این دیگر نمی‌تواند هیچ کاری کند. مثلا در همین صنعت نساجی، نتیجه‌اش می.شود اینکه ترکیه هم به ما نخ می‌دهد و هم لباس تولید می‌کند از لباس ایرانی ارزان‌تر. تولید نخ باید جدی گرفته شود و روی این صنایع باید سرمایه‌گذاری شود، بنابراین نرخ بهره باید بسیار پایین باشد تا تولید داخلی تقویت شود و بتواند با خارج رقابت کند. خلاصه اینکه تعاونی باید تقویت شود. اما این نهادهای قدرت ذهن سیاست‌گذار را هم درباره تعاونی تخریب کرده‌اند. در مجامع تصمیم‌گیری تا صحبت از تعاونی بکنید می.گویند دوباره قرار است بساط اختلاس و سوءاستفاده پهن شود. آنچه در سه دهه گذشته اتفاق افتاد عملا تعاونی‌ها را نابور کرد، در حالی که زمان جنگ نقش مهمی داشتند.

۶. نکته پایانی اگر دارید بفرمایید

من به عنوان نکته پایانی مجددا بر می‌گردم به همان نکته اول: توجه سیاست‌های اقتصادی باید به انسجام اجتماعی باشد. بدون انسجام، اقتصاد نمی‌تواند موفق شود. رشد صنایع اشتغال‌زا بسیار حائز اهمیت است، اما این رشد وقتی امکان‌پذیر است که آن نهادهای قدرت از اقتصاد خارج شوند. بدون خروج این نهادها جامعه و اقتصاد رو به سراشیبی است و این شیب هر روز تندتر می‌شود و می‌تواند برای جامعه خطرناک باشد.

مصاحبه از حسین احسانی زاده

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
زیباترین بازی سال / خداحافظی پرسپولیس با جام حذفی
دانشگاه‌های آمریکا یکپارچه بر علیه رژیم صهیونیستی +فیلم
دفتر بن‌گویر بیانیه داد
لحظه تصادف و واژگونی خودروی وزیر امنیت داخلی اسرائیل +فیلم
زخمی شدن وزیر امنیت داخلی اسرائیل پس از واژگونی خودرو +فیلم
کاهش عجیب بودجه آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۳
وزیر تندروی اسرائیلی تصادف کرد +فیلم
وضعیت وزیر امنیت داخلی اسرائیل وخیم است +جزئیات
نماز خواندن یک دانشجوی مسلمان بعد از دستگیری در حضور پلیس آمریکا +فیلم
حمایت دانشجوی دانشگاه کلمبیا از فلسطین با لباس عروس +فیلم
دست رد پاکستان به سینه آمریکا درباره رابطه با ایران
پلیس آمریکا در حال پاکسازی خون حامیان فلسطین در محل درگیری با دانشجویان +فیلم
حرکت جالب از ادای احترام دانشجویان آمریکایی به فلسطینان +فیلم
تیک تاک کسب و کارش را در آمریکا تعطیل می‌کند
عضو کارگزاران: ثابت شد اسرائیل پوشالی‌ترین رژیم منطقه است
نگاهی به طرح کنترل اجاره بهای املاک مسکونی
سرکوب اعتراضات در حمایت از فلسطین در آمریکا
تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد
نگارش پایان نامه: راهنمای گام به گام
با این پنج نکته، بهترین غرفه نمایشگاه امسال مال شماست
انواع موتور گیرلس
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top