به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ علی ربیعی، فعال اصلاحطلب، چهره امنیتی جناح چپ و از مقامات بلندپایه دولت روحانی اخیرا در بخشی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد درباره این ادعا که چرا امروز تفکرات مختلف نمیتوانند مانند دوران بعد از پیروزی انقلاب حرفهای خود را بیان کنند، اظهار داشت: "میخواهم بگویم دچار انحراف شدیم. قرار بود که به گفته شهید مطهری فلسفه مارکس را یک مارکسیست در دانشگاه درس دهد. قرار بود که هر کسی اسلحه برداشت و آدم کشت و خون کسی را ریختن، این خط قرمز باشد. خب شاید این سؤال را هر کسی از من بپرسد، بگویم من به سهم خودم شرمنده تو هستم. "
او میافزاید: شاید اگر من ۲۳ ساله آن روزها، افکاری که امروز دارد در مورد رأی افراد بیان میشود و افکاری که بیان میشود که رأی مردم چه خاصیت و جایگاهی دارد؟ اگر اینها را آن روز میگفتند من قطعاً آن موقع در انقلاب مشارکت نداشتم و خیلیهای دیگر مثل من. ما قرائت امام را دیدیم؛ قرائت مطهری را دیدیم. من صحبتهای آسید علیآقا را شنیدیم. از مشهد سخنرانی ایشان میآمد.
ربیعی گفته است: فلان آقایی که امروز مقتدا است و دارد نظریهسازی میکند، اگر واقعاً آن روز میگفت این نظریه هست، معلوم نبود که چند نفر موافق باشند. با فروریختن بنیانهای شاه همه موافق بودیم ولی اینکه چه چیزی ساخته شود، آن چیزی بود که در آثار اینها بیرون آمده بود.
*حرفهای ربیعی عملا با حرفهای عوامانهی یک فرد ناآگاه که با انقلاب اسلامی هم سر عداوت دارد، هیچ تفاوتی ندارد!
باید از ربیعی پرسید که چه تغییری در قبال "خاصیت رأی مردم" نسبت به ابتدای انقلاب ایجاد شده است!؟
جز آنکه رفقای گرمابه و گلستان ربیعی امروز جرأت میکنند دست به "تحریم انتخابات" بزنند...
همچنان انتخاباتهای سالانه برگزار میشود، همچنان ولی فقیه مدافع رأی مردم و منتخب مردم است و همچنان رأی اکثریتی مردم به رؤسای جمهور کارآمد و ناکارآمد؛ تأثیر خود را در سیاست و اقتصاد و... نشان میدهد.
دقت شود اینکه فلانی در فلان منبر چه میگوید مسئله ما و ربیعی نیست. بلکه باید دید گویش ولی فقیه و دأب نظام اسلامی هم آیا نسبت به "خاصیت رأی مردم" تغییر یافته است!؟
جالب آنکه به فضل الهی "آسید علیآقا" همچنان زنده و سلامت و شاداب است و مواضع امروز او همان مواضع دیروز مسجد کرامت در مشهد مقدس است. و نگاهی به این مواضع البته باطلالسحر مدعیان تناقض است.
ربیعی میگوید قرار بود فقط خون و خونریزی خط قرمز باشد و هر تفکری آزاد باشد و سپس ادعا میکند که دچار انحراف شدهایم!
در قبال این مدعای ربیعی هم باید پرسید که مگر امروز تغییری در این خط عقلایی حادث شده است؟
آیا ربیعی منکر است که رفتاری مثل "طراحی فتنه 88" رفتاری بود که صرفا با خون مردم سر و کار داشت؟
از طرفی آیا ربیعی اینهمه صدای تفکرات مختلف که میگویند قانون اساسی را قبول نداریم، رهبری را قبول نداریم، انتخابات را قبول نداریم و... را نمیشنود یا خود را نشنیدن زده!؟
آیا ربیعی ندید که دوستانش برای تحریم انتخابات بیانیه رسمی دادند و امروز هم همچنان از گرده بیتالمال حقوق میگیرند و در فضای سیاست کسب و کار میکنند!؟
ربیعی صحبتهای هر روزه مولوی عبدالحمید سنی علیه نظام اسلامی را که آزادانه مطرح میشوند، نمیشنود؟
بله! همچنان و همانند دوران حیات امام راحل هرکس که قصد خون مردم را کرده باید در حصر و انزوا باشد، آنکس که برای براندازی تقلا میکند نباید به جوانان دانشجو درس بدهد و هرکس که صرفا با نمایه "اغتشاش خیابانی" شناخته میشود؛ خط قرمز نظام برای تصدی پستهای حکومتی است.
بماند که ربیعی و امثال ربیعی نمیدانند آن استاد مارکسیستی که شهید مطهری میگفت؛ قبل از مارکسیست بودن باید متعهد به رعایت قوانین کشور ایران باشد و این قید عقلانی مثال شهید مطهری است که آقایان نمیفهمند!
و در آخر باید این شاقول عقلانی را نیز به دست مردم داد که ماندن چه کسی با انقلاب اسلامی مهمتر و نشانه حقانیت انقلاب است!؟
ماندن امثال علی ربیعی که دائما سیاهنمایی میکنند و به امید "فتنه اقتصادی"، آدرس خیابان را به مردم میدهند یا ماندن همراه با پایمردی، بیتناقضی و مجاهدت کسانی مثل رهبر معظم انقلاب!؟
این سؤالی است که حقیقت را برای هر ذهن جویای حقیقتی آشکار میسازد...
در خاتمه این تحلیل را نیز باید ارائه داد که رسم گراف اظهارات ربیعی نشان میدهد که او وارد خط مقابله با نظام اسلامی شده است!
منبع: مشرق



