به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سجاد صفارهرندی/// خلاصه ایده انقلاب اسلامی بهمن 57 همین بود. همین که این پیرمرد خوش صحبت روستایی به زبان خودمانی و بی تکلفش میگوید: «مگه اون (ترامپ/قدرت استعماری غربی) چی کاره است که برای من تعیین تکلیف کنه؟ اون بشره من هم بشرم ...»
این همان چیزی است که پس و پشت کتاب غربزدگی جلال است و روح «بازگشت به خویشتن» شریعتی و از مهمترین مضامین «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» سید علی خامنهای و ترجیعبند مکرر سخنان امام پیش و پس از انقلاب. مای مسلمان، مای ایرانی، مای شرقی چیزی از دیگری غربی کم نداریم. «من صغیر نیستم». حاشیه او نیستیم. من موضوع اراده و سیاست او نیستیم. «ما نیز مردمی هستیم» با اراده و هویت و فرهنگ و آیین و تاریخ خود.
میخواهیم عنان سرنوشتمان را خود به دست بگیریم و صلاح و مصلحت مان را خود تشخیص دهیم. و اهمیتش میدانید چیست؟ اهمیتش این است که این حرف با همۀ عمق و غنایش به دهان پیرمرد روستایی چوپان ما هم میآید. حرفی که هم به دهان عالمان مصلح و روشنفکران مبارز بیاید و هم پیرزن خانه نشین و شبان صحراگرد حرفی است که عالم را میتواند بگیرد. همین است که این ایده را برای طواغیت عالم اینقدر خطرناک میکند. همین است که برای خشکاندن و نابود کردنش این همه مصمم و مصرند.



