به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مهدی فیض، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی اخیراً در جلسه نقد و بررسی کتاب «دین پژوهی تجربی»، سخنانی را در رابطه با اسلام منهای روحانیت بیان کرده است که بررسی آن خالی از لطف نخواهد بود.
آنگونه که ایسنا گزارش داده، وی در بخشی از این جلسه عنوان داشته: «جسارت ورود به مقوله دینپژوهی بسیار ارجمند است، چرا که این مقوله در جامعه ما به نوعی انحصارطلب شده است. این که بعضیها ادعا میکنند که دین باید از مرجع روحانیت عبور کند هم، درست نیست! دین باید حتماً از مفهوم و مرجعیت قرآن عبور کند و روحانیت نماینده قرآن نیست!»
فیض در ادامه عنوان کرده است: «چه اشکالی دارد که جامعهشناس یا روانشناس در رابطه با دین و قرآن تدبر کند. ما باید چارچوب خود را از قرآن بگیریم و لزومی ندارد که حتماً از یک روحانی کمک بگیریم. حضرت علی(ع) میفرماید همه چیز را از قرآن فرا بگیرید و باید مقوله دین را از نگاه قرآن ببینیم.»
با نگاه به سخنان بالا، هر خوانندهای متعجب میشود که اظهار نظر وی درباره اینکه دین نباید از مرجعیت روحانیت عبور کند و روحانیت نماینده قرآن نیست و اینکه لزومی ندارد حتماً از یک روحانی کمک بگیریم از کج سلیقگی و کمی اطلاعات وی است.
تأکید به تدبر در قرآن همواره مورد تأکید قرآن کریم بوده و انسانها باید در کلام خدا تفکر و تدبر کنند اما این سخنان فیض چه ارتباطی به این دارد که دانشجویان از علما و روحانیون، که کارشناسان اسلام هستند و قواعد اسلام را میدانند، رانده شوند. این مغالطهای بیش نیست.
قطعاً اگر میخواهد پژوهشی در خصوص دین صورت بگیرد نیاز به نظرات کارشناسان و صاحبنظران آن حوزه وجود دارد و روحانیون و علمای اسلام در این زمینه مسئول بوده و باید به آنها مراجعه کرد و این امری بدیهی و واضح است.
از طرف دیگر بررسی صحبتهای مهدی فیض معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی از آن جا بسیار قابل تأمل است که ریشه بسیاری از سطحینگریها و التقاط و انحرافات در رابطه با دانشگاهها، عدم ارتباط دانشگاهها با کارشناسان دین و حوزهها است که در بیانات بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) بارها بدان اشاره شده است.
امام خمینی(ره) در شهریورماه 1360 با اشاره به اهمیت قرآن کریم به عنوان غنیترین کتابهای عالم و پاسخگوی بسیاری از سوالات، دانشگاهیان را توصیه میکنند که باید به متخصصین که همان علما و حوزههای علمیه هستند، رجوع پیدا کنند: «باید تربیت، تربیت قرآنی باشد. قرآن، غنیترین کتابهای عالم است در تربیت، در تعلیم و تربیت، منتها متخصص لازم دارد. اینطور نیست که بعضی گمان کردند که ما دو تا آیه را بلدیم، پس ما قرآنشناسیم، اسلامشناسیم. کسانی که قرآن را از رو نمیتوانند درست بخوانند، خودشان را اسلامشناس حساب میکنند. متخصص لازم است و در این امر باید از حوزههای علمیه متخصص بیاورند، دستشان را دراز کنند پیش حوزههای علمیه که در آنجا این نحو متخصصین هست و دانشگاه را باز کنند، لکن علوم انسانیاش را بتدریج از دانشمندانی که در حوزههای ایران هست و خصوصاً، در حوزه علمیه قم استمداد کنند»
امام خمینی(ره) همچنین تئوری اسلام منهای روحانیت را به شدت محکوم میکنند و به عنوان گله از روشنفکران میفرمایند: «گله من از این طبقه روشنفکر، در عین حالی که من علاقه دارم به اینهایی که خدمت میکنند به اسلام، اینها علاقه به اسلام دارند، لکن نباید اینهایی که علاقه به اسلام دارند -بعضی از اینها- خدمتهای علمای اسلام و آخوند جماعت را ندیده بگیرند و بگویند که ما اسلام میخواهیم منهای آخوند. نمیشود آقا این. اسلام و آخوند، مثل این است که بگویید ما اسلام میخواهیم، اسلامی که سیاست نداشته باشد. اسلام و آخوند این طور توی هم هستند. اسلام بیآخوند اصلا نمیشود. پیغمبر(ص) هم آخوند بوده، یکی از آخوندهای بزرگ پیغمبر(ص) است. رأس همه علما پیغمبر(ص) است. حضرت جعفر صادق(ع) هم یکی از علمای اسلام است. اینها فقهای اسلامند، رأس فقهای اسلامند "من آخوند نمیخواهم" حرف شد!؟ من گله دارم از اینها».
همچنین امام خمینی(ره) بارها در سخنانشان به لزوم اتصال، همفکری و نزدیکی دانشگاهها و دانشجویان با حوزههای علمیه و روحانیون تأکید داشتند و راه اسلامی شدن دانشگاهها و تبدیل دانشگاه به دانشگاه مورد علاقه انقلاب را در آن میدانستند: «اگر دانشگاه جدا بشود از روحانیت، روحانیت جدا بشود از دانشگاه، اگر این معنا بشود ما خوف این معنا را داریم که نهضت ما نرسد به آن ثمرههایی که باید برسد، و دانشگاه شما هم نرسد به آن معنایی که دلتان میخواهد.» (13/4/58) «تمام توجه به این باشد که قشر دانشگاهی با قشر مدارس قدیمه اینها با هم جوش بخورند.»(31/2/58)
امام(ره)، گسترش و بسط معارف اسلام را در کم شدن فاصله حوزه و دانشگاه دانسته و با ریشهیابی این مسئله میفرمایند: «فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیر حوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد».(29/4/67)
امام امت(ره) در وصیت نامه عبادی سیاسی خود، جوانان و دانشجویان را از غفلت عدم پیوند با روحانیون و طلاب برحذر داشتند و آن را نقشه و توطئه دشمنان غدار نظام اسلامی دانسته و فرمودند: «توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیون و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشهها و توطئههای دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدند که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنها افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند، و اگر تأثیر نکرد از او رویگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند توطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی میتوان گرفت.»(15/3/68)
امام امت با تأکید بر اینکه مقدرات کشور به دست دانشجویان است و اصلاح دانشگاهها باعث اصلاح مملکت است همواره اتصال و ارتباط میان دانشگاه و حوزه را باعث اصلاح دانشگاهها و اسلامی شدن دانشگاه ها میدانستند.
حال جای این سئوال مطرح است که اگر «گسترش فرهنگ عمیق اسلامی در دانشگاهها» و «جهاد علمی در عرصههای علم و فناوری» در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی، به عنوان 2 بال اصلی مأموریتی این نهاد انقلابی همواره مورد مطالبه و تاکید نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است، چگونه معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی به بهانه عدم انحصارطلبی در مقوله دینپژوهی و تدبر در قرآن، تز اسلام منهای روحانیت را ترویج میکند.
البته این تفکر تنها در بیان مسئول ارشد این نهاد خلاصه نمیشود و با نگاه به مراکز فرهنگی و پژوهشگاههای علوم انسانی جهاد دانشگاهی متوجه میشویم که سیاست دست اندرکاران این مجموعه، عدم ارتباط با مراکز حوزههای علمیه و کارشناسان علوم دینی بوده و حتی معدود روحانیون عالم نیز در این نهاد منزوی و رانده شدهاند.
در دوره اخیر، دو روحانی که مدیریت دو مرکز مهم فرهنگی سازمان فعالیتهای قرآنی دانشگاهیان و مرکز امام، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی جهاد دانشگاهی را برعهده داشتند، معزول شدند و افرادی که سوابق علمی و تخصصی و تجربه لازم را ندارند مدیریت این مراکز را به عهده گرفتهاند.
متأسفانه از آغاز، با توجه به اهمیت و مأموریت خطیر جهاد دانشگاهی، این نهاد همواره مورد طمع و تهاجم دشمنان نظام اسلامی در به انحراف کشیدن و تغییر ماهیت و ساختار آن بوده و تا حدود زیادی در این راستا موفق عمل نمودهاند.
با توجه به این واقعیت، رهبر معظم انقلاب در طول سالهای متمادی، در دیدارهای مختلف، مسئولین این نهاد را به آسیب شناسی و توجه به عدم انحراف و انحطاط متذکر شدهاند از اینکه « این نهاد انقلابی است، انقلابی بمانید، توصیه مؤکد من این است.»
و یا دیگر سخنان مقام معظم رهبری که میفرمایند: «نگذارید جهاد دانشگاهی تبدیل شود به یک هویت دیگر، به یک هویت غیردینی و غیرانقلابی» و «سعی کنید هویت جهاد تغییر پیدا نکند».
نهایتاً معظمله در دیدار اخیر با مسئولین جهاد دانشگاهی با توجه به عمیق شدن این آسیبها و انحرافات به مسئله «دگردیسی» در این نهاد اشاره فرمودند: «نباید گذاشت این مرکز مهم علمی گرفتار آسیبهای ناشی از پیچ و خمهای سیاسی و چپرویها و راسترویهای غلط سیاسی شود... افرادی که روزی با انگیزهای تند انقلابی حرکت میکردند، اکنون دیدگاههای آنها 180 درجه تغییر کرده و حتی بینات انقلاب اسلامی برای آنها نامفهوم است. باید مراقب بود، این خصوصیات به مجموعه جهاد دانشگاهی راه پیدا نکند».