گلرویی در کنار مهدی موسوی و شاهین نجفی، مثلثی را تشکیل داد که خودشان آن را "شر" نامیدند. گروهی با رویکرد و هدف مشخصی که ترانه های "شاهین نجفی" ویترین آن بود. در آینده به این گروه بیشتر خواهیم پرداخت.
خبرنامه دانشجویان ایران: «به برادرم شاهین نجفی... تو شبیه برادرم هستی، یه برادر که وارث درده، یه برادر که مثل من عمری، زیر ساتور زندگی کرده!»؛ این ها بخش هایی از نامه یغما گلرویی ترانه سرا برای شاهین نجفی، خواننده مرتد است. اما گلرویی کیست؟
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ «یغماگلرویی» شاعر، ترانهسرا، نویسنده، در اوایل دههی هفتاد، با «غزاله علیزاده» آشنا شد و به سفارشِ او به دفترِ نشریه «آدینه» رفت و آمد پیدا کرد و توانست با نویسندگانی چون «فرج سرکوهی»، «مسعودبهنود»، «عمران صلاحی»، «محمدمختاری»، «حمید مصدق»،«علی باباچاهی»، «ناصرتقوایی» دیدار کند. در پاییز سال هفتاد و سه، برای بار نخست با «احمدشاملو» در دهکدی فردیس کرج دیدار کرد و آثار خود را برای او خواند. این دیدار و دیدارهای بعدی باعث مصمم شدنش به ادامه دادنِ راهِ شعر شد
به همراهِ «افشین یداللهی»، «نیلوفرلاریپو»، «سعید امیراصلانی»، «افشین سیاهپوش»، «مهدی محتشم» و... جلساتِ ترانهخوانی در خانهی پدری خود برگزار کرد و تداوم این جلسات رفته رفته باعث تشکیلِ «خانه ترانه» شد. بعد از حدود یک دهه در اعتراض به نحوهی گرداندن جلسات با نوشتن یک یادداشت از آن جلسات اعلام جدایی کرد.
گلرویی اگر نگوییم مهمترین لااقل یکی از مهمترین سرشاخه های شعر پست مدرن با درون مایه ابتذال و فعالیت ضدانقلابی است، او کسی است که روزگاری در کنار مهدی موسوی (دیگر شاعر مبتذل پست مدرن) حلقه های را برای تربیت جوانان علاقه مند به شاعری تشکیل دادند و توانستند جریان مدنظر خود را بسازند.
در ادامه نگاهی کوتاه داریم به شاعری که بی پروا هر آن چه در ایران به عنوان خط قرمز شناخته می شود آزادانه زیر پا می گذارد.
ترانهسرایی که محتوای فعالان هنری ضدامنیت فرهنگی کشور را تامین می کند
شاید برای خیلی ها این سوال مطرح باشد ترانه هایی را که خوانندگان ضدانقلاب می خوانند چه کسی می سراید؟ برخی فکر می کنند باید جواب این پرسش را در خارج از ایران و در یکی از کافه ها و کلوب های شبانه لس آنجلس یافت اما همیشه این گونه نیست. در قلب ایران، فردی است که اشعار بعضا ضدانقلاب را می سراید و به دست خوانندگان به اصطلاح آن وری آبی می رساند و از این کار خود ابایی هم ندارد، صراحتا با آنها عکس می گیرد و می گوید که فلان شعر را من گفته ام؛ یغما گلرویی ترانه سرایی است که این روزها محتوای بسیاری از فعالان هنری "ضد امنیت فرهنگی کشور" را تامین می کند؛ اشعار وی توسط افرادی چون "س.ق"، "ح.ش"، شاهین نجفی، "ف ج"، شادمهر عقیلی و چند خواننده لس آنجلسی دیگر اجرا شده است.
آقای رئیس جمهور....
گلرویی در سال 93 نامه ای را برای رئیس جمهور نوشت و در آن نامه انتقادات زیادی را به شرایط ممیزی و به تعبیر خودش سانسور وزارت ارشاد مطرح کرد. او در بخشی از این نامه با دعوت از حجت الاسلام روحانی برای تغییر این شرایط نوشت: این فرصتی طلایی برای دولتِ شماست که چرخهی فرهنگسوزِ سانسور که عمرش به درازای نشرِ این سرزمین است و ریشههایش تا مشروطه ادامه دارد را متوقف کنید. این فرصت را از دست ندهید.
گلرویی در این نامه تاکید زیادی می کند که نمیشود نویسنده، شاعر و مترجم پاستوریزه و همگون و کارخانهای تولید کرد.
شاید همین استدلال ها بود که مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را قانع کرد تا به کتابی از سوی گلرویی مجوز دهند که حتی نام آن برگرفته از ترانه ای است که برای یک خواننده ضدانقلاب سرود، "من رویایی دارم" که از سوی انتشارات نگاه منتشر و مراسم رونمایی مفصلی هم برای آن گرفته شد.
در این مراسم بود که گلرویی گفت: من درواقع در بخش کتاب به شکل علنی ممنوعالفعالیت نبودم، اما هشت سالی بود که جوابی درباره کتابهام داده نمیشد و فقط در سال 92 یک مجموعه شعر توانست جواز انتشار دریافت کند. یعنی یک نوع ممنوعیت زیرپوستی در جریان بود که شاید بشود انتشار این مجموعه را نشانه اتمام آن دانست.
او همچنین درباره توقف فعالیتهای رسمیاش در دولت قبلی گفت: متاسفانه در دوران هشت ساله دولت قبلی ما به حداقل خواستههامان درباره آزادی قلم و بیان قانع بودیم و از خاطر بردیم که خواستگاه واقعی هنرمند آفرینش در فضایی است که در آن فیلتری بین او و مخاطبینش قرار نداشته باشد.
گلرویی در مصاحبه ای با یک تلویزیون اینترنتی، با تحقیر وزارت ارشاد و ضوابط ممیزی نیز گفت: «برای من مجاز شمرده شدن از سوی ارشاد مهم نیست؛ چون به کارهایی که در ده سال فعالیت مجازم نگاه می کنم می بینم خودم نبودم؛ من بعد چند سال مجاز بودن دیدم خودم را نمی شناسم آدمی که شورای شعر و ترانه در شعرهایش دست برده است نمی شناختم برای همین خواستم که دیگر آن آدم نباشم.» او در همین مصاحبه، عضویت در شوراهای نظارتی نظیر شورای شعر و ترانه را کثیف شدن اسم فرد دانست و گفت: من با محمد علی بهمنی سال ها دوست بودم اما وقتی می بینم روی یک کار من نوشته است که این کار برای اخلاق جامعه مناسب نیست؛ آیا این آدم می خواهد پالایش جامعه را به عهده بگیرد؟! آدم می تواند برای اینکه اسم خودش را کثیف نکند عضو چنین شوراهایی که یکی دیگر برای آن تصمیم میگیرد نشود؛ به من زمان خاتمی پیشنهاد شد اما قبول نکردم اگر این شورا یک ترانه را هم رد کرده باشد کار درستی نکرده است.
به عبارت دیگر از منظر وی، آزادی به این معناست که اصولا ممیزی از بین برود و هر آن کس هر چه دل تنگش می خواهد بگوید و منتشر کند.
این گلایه های گلرویی در حالی است که وی تقریبا هر آن چه خواسته را یا در داخل ایران و یا با دور زدن ممیزی در خارج از کشور به چاپ رسانده است. او در شعر "عاشقانه" از کتاب "ما رُ ببخشین ! آقای دیکتاتور !"، این گونه طعنه آمیز می گوید:
دوسِت دارم...
حتّا وقتی ظهرِ شهریور
تو ضلِ آفتاب چِش به راهِ یه کرایهکش وایسادمُ
تاکسیای خالی مثِ بَرق از جلو چشام رَد میشن !
حتّا وقتی ذلّهاَم از این زمونهی زهرِمار !
از نمک رو زخمای آزگار ،
از این همه چوبهی دار...پ
حتّا اون دَم که یه عَوَضی
از زیرِ لکهی کجُ کولهیی نیگام میکنه وُ
خیلی راحِت بِم میگه:
بایس بیخیالِ این شعرا بشی !
"یغما" و برادرش "شاهین"
همکاری او با شاهین نجفی در یکی از متفاوت ترین فعالیت های بارز ضد نظام اوست.«شاهین نجفی» خواننده و سازنده کلیپ موهن علیه امام هادی(ع) که از دوره اصلاحات به راهاندازی گروههای موسیقی زیرزمینی در رشت و تهران پرداخت، به سبب اشاعه فحشا و فساد با شکایت شاکیان خصوصی شامل چند خانواده، دو بار در ایران دستگیر شد. چند سال پیش بود که در ترانه ای به امام هادی(ع) اهانت کرد تا حکم ارتداد او توسط مراجع اعلام شود پس از اعلام این حکم نیز از ترس مجازات سنگینش به آلمان گریخت. اما شاهین نجفی کسی بود که گلرویی او را برادر خود نامید و گفت: «به برادرم شاهین نجفی... تو شبیه برادرم هستی، یه برادر که وارث درده، یه برادر که مثل من عمری، زیر ساتور زندگی کرده!»
گلرویی در کنار مهدی موسوی و شاهین نجفی، مثلثی را تشکیل داد که خودشان آن را "شر" نامیدند. گروهی با رویکرد و هدف مشخصی که ترانه های "شاهین نجفی" ویترین آن بود. در آینده به این گروه بیشتر خواهیم پرداخت.
ترانه ای برای "رهایی" زنان ایران از حجاب!
چند ماه پیش بود که گلرویی کلیپی با عنوان "رهایی" ساخت و در فضای مجازی منتشر کرد. کلیپی که مجوزی نداشت و در آن اشاره های مشخصی برای زن ایرانی وجود داشت. تصاویری از زنان برهنه ای نظیر گلشیفته فراهانی که نمادی از آزادی معرفی می شوند.
این کلیپ در حالی منتشر شد که طبق قانون "مجازات فعالیتهای غیرمجاز در امور سمعی و بصری" مصوب 1386 مجلس شورای اسلامی، چنین اقدامی خلاف قانون و مستوجب مجازات است.
در بند ب ماده سوم این قانون آمده است: «تهیه، توزیع و تکثیرکنندگان نوارها، دیسکتها و لوحهای فشرده شو و نمایشهای مبتذل چنانچه از مصادیق افساد فیالارض نباشند در مرتبه اول به سه ماه تا یک سال حبس و یا دو تا ده میلیون ریال جزای نقدی و در مرتبه دوم به تحمل یک سال تا سه سال حبس و یا پنج تا سیمیلیون ریال جزای نقدی و در صورت تکرار به سه تا ده سال حبس و یا ده تا پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و ضبط کلیه تجهیزات مربوطه بنابه مراتب به عنوان تعزیر محکوم میشوند.»
در تبصره اول این بند نیز آثار مبتذل این گونه تعریف شده اند: «آثار سمعی و بصری "مبتذل" به آثاری اطلاق میشود که دارای صحنهها و صور قبیحه بوده و مضمون مخالف شریعت و اخلاق اسلامی را تبلیغ و نتیجهگیری کند.»
در ماده دهم این قانون نیز تصریح شده است که «انتشار آثار مستهجن و مبتذل از طریق ارتباطات الکترونیکی و سایتهای کامپیوتری یا وسیله و تکنیک مشابه دیگر از مصادیق تکثیر و انتشار محسوب و مرتکب، حسب مورد به مجازات مقرر در این قانون محکوم میشود.»
به دلیل اشتمال این کلیپ بر تصاویر خلاف شرع، از انتشار آن معذوریم.
برگزاری کلاس های ترانه و تربیت جوانان!
یغما گلرویی با وجود همه اعتراض های علنی به نظام و انقلاب اما به راحتی کلاس های شعر و ترانه می گذارد و هنرجو می پذیرد تا علاقه مندان به شاعری را برای گفتن شعر و ترانه تربیت کند، البته از حق هم نباید گذشت که در این راه موفق بوده است. آزادانه کلاس هایش را می گذارد و جوانان دختر و پسر هم با پرداخت هزینه های هنگفت پای مکتب شاعری او می نشینند تا موازی با نسل شاعران جوان انقلاب، شاخه ای از شاعران هرزه سرا نیز تربیت شوند بی آن که مسئولی به فکر باشد.
ارشاد به سابقه افراد کاری ندارد!
دو سال از عمر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم می گذرد، وزارت خانه ای که کم کم در حال تبدیل شدن به نقطه امید بریدگان از نظام اسلامی است. گلرویی نمونه ای از جریان صراحتا معاندی است که هر آن چه می خواهند انجام می دهند اما کسی کاری به کارشان ندارد. وزیر ارشاد صراحتا می گوید «ما در دولت یازدهم برای چاپ کتاب یا دادن مجوز برای اثر هنری به سابقه افراد کاری نداریم و فقط ملاک ارزیابی محتوای کتاب است.»
به نظر می رسد جریان نوینی از تلاش برای استحاله در فرهنگ ایرانی آغاز شده است، جریانی بی پروا که بنیان ها را نشانه رفته است و اگر چشمان دیدبانان فرهنگی کشور به خواب رود هر آن چه داریم را غارت خواهند کرد.