به گزارش خبرنگار صنفی – آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ وقتی حرف از فرار نخبهها میزنیم، صحبت پاسپورت و بلیط گرفتن نیست، بحث بر سر فرار ژنهاست. فراری که اتفاق در دو سال گذشته حدود 40 درصد نیز افزایش داشته است و با ادامه این روند ممکن است در سالهای آینده دیگر خبری از نخبه و نخبگان نباشد.
هر روز تعداد زیادی از نخبهها در حال گرفتن بلیط و کارت پروازند، کارت پروازی که ممکن است برگشتی نداشته باشد.
اما مروری بر کم و کاستیهایی که این روزها دامن جامعه علمی ایران را گرفته است، تا حدود زیادی قابل توجه است؛ همه میدانند که نخبهها دوست دارند به جایی بروند تا برای افکار و ایدههایشان ارزش بیشتری در نظر گرفته شود.
در درجه اول نیز اما به ذهن میرسد که کشورهای غربی بهترین گزینه برای نخبگان است تا ایدههای خود را در بازار کار و صنعت، جامعه هم تراز و بالادستی علمی به اشتراک گذاشته و کسب تجریه نمایند، اما این همه ماجرا نیست.
نخبههایی که مجبورند راضی باشند
کافیست تا یک نخبه پایش به کشور مقصد برسد تا آماج تبلیغات و فضای رسانهای شدید قرار بگیرد؛ فضایی مبتنی بر کاهش توقعات و افزایش بهرهوری؛ به عبارت دیگر برای مثال میشود گفت: نخبهای که فکر میکند حقوق 3 میلیونیاش در ایران را رها کند و به سراغ دستمزد 22هزار دلاری آمریکا برود، در ان کشور مجبور میشود با چیزی حدود 8 هزار دلار ادامه دهد، هرچند شرایطاز وضعیت موجود در ایران ممکن است بهتر باشد اما کاملا راضی کننده نیست.
در کنار اتفاقات خوبی که ممکن است در مهاجرت برای یک نخبه اتفاق بیفتد، معایبی نیز وجود دارد؛ کشورهای مقصد از نخبههای ایرانی یا سایر کشورهای جهان سوم و در حال توسعه، کاملا متفاوت از نخبههای خودشان استفاده میکنند.
کارهای تخصصی اصلی، همواره بر عهده مختصصان و نخبگان همان کشورهاست و کارهای پیش پا افتاده مثل فعالیتهای اوپراتوری و نظیر آنها را به نخبگان ایرانی میدشپارند.
کاهش 4 درصدی ضریب هوشی ایرانیان به علت افزایش این مهاجرتها نیز از دیگر نتایج فرار مغزهاست.
نخبههای ایران در کجای کشورهای غربی بهکار گیری میشوند؟
حضور صرفا رشتههای فنی و مهندسی و علومپایه در انستیتوها و مراکز علمی خارجی، از دیگر بحثهای قابل توجه است، در حالی که نخبههای حوزه علوم انسانی کشورمان در دانشگاههای خارجی جایی ندارند.
این در حالی است که منزلت و حقوق یک نخبه فلسفی در کشورهای غربی بسیار بیشتر از فنیهاست.
جلال، استاد یکی از دانشگاههای مطرح تهران است که در آمریکتحصیل کرده است؛ وی میگوید که ما را به کلاسهای حل تمرین میفرستادند و متخصصین خودشان را در صنعت، کارخانهها و مدیریت به کارگیری میکردند.
طرحهای بنیاد ملی نخبگان برای حمایت از مغزهای ایرانی
سعید سهرابپور، استاد دانشگاه صنعتی شریف و قائممقام بنیاد ملی نخبگان اما درباره مهمترین عوامل خروج نخبگان گفته است: بیشتر آنها در زمان تحصیلند و دوست دارند به دانشگاههای معروف جهان بروند و درس بخوانند؛ البته بعد از اتمام تحصیل در مقطع ارشد به آنها کار پیشنهاد میشود که خیلی از دانشجویان میمانند.
وی با ابراز عقیده نسبت به وضعیت نامطلوب اشتغال در کشور، ضمن امیدواری در جهت بهبود تاکید کرد که بنیاد ملی نخبگان از طریق پایگاه اینترنتی با ایرانیان فراغالتحصیل دانشگاههای برتر جهان ارتباط گرفتیم تا مدارک خود را در اختیار ما بگذارند.
گفتگوی سهرابپور با رادیو جوان
سهرابپور افزود: با شناسایی مراکز پژوهشی برتر کشور، برای مشغول شدن این فارغالتحصیلان برنامهریزی کردیم؛ تا کنون 170 نفر از این نخبگان به کشور بازگشتند و این رقم رو به افزایش است.
معاون بنیاد ملی نخبگان با تاکید بر اینکه تا یکسال به این فارغالتحصیلان، حقوق یک استادیار پایه دانشگاه را میدهیم تا بتوانند جذب یکی از مراکز دانشگاهی شوند.
خارج شدن نخبگان که همان خارج شدن ژنهاست، به مرور میتواند فاصله علمی جوامع را افزایش دهد؛ این افزایش فاصله در ادامه، نیاز به واردات محصولات علمی از کشورهای صاحب تکنولوژی و دانش را ایجاد میکند و از انجایی که بهرهوری از علم، فرهنگ استفاده لازم دارد، هر کشوری به همراه ارسال علم، فرهنگ خود را نیز صادر خواهد کرد.
آمار صندوق بینالمللی پول از هرج نخبگان ایرانی و معادل ارزی آن
طبق امار صندوق بینالمللی پول، سالانه حدود 150 تا 180 هزار نخبه از ایران خارج میشوند و به کشورهای دیگر میروند. بر این اساس و با خروج نخبگان، 150 میلیارد دلار نیز از کشور خارج میشود که رقم قابل توجهی است.
این در حالی است جلوگیری از خروج این 150 هزار نفر میتواند زمینه ایجاد 9 میلیون شغل را فراهم آورد.
محاسبات نشان میدهد که برای تربیت یک نخبه، حدود 300 میلیون تومان خرج میشود که با خروج نخبه، معلوم نیست که تکلیف این میزان هزینه چه میشود. این به مثابه تولید مواد اولیه در کشور و استفاده از ان در خارج از کشور است.
وطن زدگی
حس وطن زدگی یکی دیگر مسائلی است که توسط نیروی قوی تبلیغات کشورهای غربی در ذهن نخبگان تقویت میشود. مقایسه شرایط داخل کشور با خراج، حقوق مزایا، منزلت اجتماعی و مواردی از این دست، حکایت همان "در باغ سبز"هایی است که نقش سراب را در چشم نخبگان ایفا میکند.
از طرف مقابل، القای واژههای نظیر "سرزمین فرصت"، "سرزمین شانس"، "سرزمین ثروت" برای معرفی آمریکا در ذهن مخاطب، تکملهای بر تلاش در جذب نخبگان ایرانی است.
غافل از اینکه امارهای جهانی، این القاهای رسانهای را صریحا نقض میکند؛ لقب سرزمین فرصت، شانس و ثروت در حالی به امریکا داده شده است که 95 درصد از ثروت این کشور، تنها در اختیار 1 درصد از مردم ان است و 99 درصد باقیمانده مردم فقط صاحب 5 دردصد از ثروت کشوران هستند؛ حال در این میان، آیا نخبه ایرانی شانسی برای صعود به فرصتهای اقتصادی و ثروتهای کلان در نظام سرمایهداری را خواهد داشت؟
آمارها نشان میدهد که در 8 روز اول سال 1395، بیش از 1000 جوان ایرانی، برای ادامه تحصیل، کشور را ترک کردند.
کوچ جوانهای ایرانی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور، در سالهای اخیر، همچون درخت تنومندی شده که ثمر و میوههای ان نصیب کشورهایی میشود که از ظرفیت جوانهای ایران استفاده میکنند.
کارشناسان اما عمده دلایل فرار مغزها را بی توجهی به جایگاه علم و عالم، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عدم شایسته سالاری، انحصارات دولتی و میزان امید به آینده میدانند.
قضاوت از روی تعریف صحبح نخبه
محمدمهدی زاهدی، رئیس سابق کمیسون آموزش مجلس و وزیر علوم دولت نهم، درباره آمارهای قابل توجه خروج نخبکان از کشور گفت: اول باید تعریف نخبه را مشخص کنیم، من عدد 150 هزار نخبه در سال را قبول ندارم.
زاهدی ادامه داد: اگر بخواهیم تمام کسانی را فارغ التحصیل دانشگاهند و به خارج میروند، نخبه بدانیم، این تعریف دقیقی نیست؛ نخبه، کیفیت نوآوری، صنعتی، خلاقیت، اکتشاف و اختراع دارد.
گفتگوی زاهدی با رادیو جوان
وی همچنین ابراز عقیده کرد که نباید نگران حضور نخبگان در خارج از کشور باشیم؛ چون تجریه نشان میدهد که ارق ایرانی بودن با هر تفکری بسیار بالاست.
همه این ها در حالی است که امروز نخبگان در کشور حتی اطاقی برای انجام کار و تحقیقات خود ندارند.
علی، دانشجوی شریف است و میگوید: وقتی از مرکزی که در آن فعال هستم، درخواست اطاق و اینترنت کردم، گفتند که چندین ماه طول میکشد تا نامه نگاریهای یک اطاق 2*2 انجام شود؛ بهتر است فعالیتهای خود را در پارک انجام دهم تا وقت زیادی را صرف پیگیری درخواست یک اطاق 4 متری کنم.
باید منتظر اقدامات آتی بنیاد ملی نخبگان بود؛ آیا طرح حمایت از فارغالتحصیلان ایرانی دانشگاههای ممتاز جهانی، به موفقیت خواهد رسید؟ باید منتظر ماند.