یکی از اتهامات این است که چرا کمیته پولهای صدقه را به عراق و لبنان میفرستد؛ اما فتاح تأکید میکند که حتی یک ریال از کشور خارج نمیشود.
خبرنامه دانشجویان ایران: فتاح نسبت به سؤالی درباره انتخابات آینده اعلام کرده هیچ برنامهای برای شرکت در انتخابات ندارد و فعلاً، فقط به فکر خدمت به مردم در کمیته امداد است و توجه به این موضوعات و حرفوحدیثها، باعث میشود از هدف اصلیاش در کمیته امداد، دور شود.
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گفتگوی ما با رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) با تسنیم است.
** تغییر مکان ساختمان کمیته امداد با چه رویکردی انجام شده است؟
ما به دنبال ایجاد تحول در رویکردهای کمیته امداد هستیم، بخشی از تحول به ذهنیت و نگاه مردم بازمیگردد به همین جهت به این نتیجه رسیدیم که به مردم نزدیکتر شویم.
جای قبلی خیلی دور بود و مراجعهکنندگان اذیت میشدند ضمن اینکه با آن وسعت برای کمیته امداد خیلی بزرگ بود.
در ساختمان جدید در اطراف میدان آزادی هم جای کافی و مناسب داریم و هم رفتوآمدها برای ما سادهتر و به عبارتی اداریتر شده است، محل قبلی 8 هکتار بود درحالیکه ساختمان جدید، نیم هکتار بیشتر نیست، لذا ما این نقلوانتقال را انجام دادیم و آنجا را برای فروش گذاشتیم و توافقنامه اولیه با وزارت علوم به امضاء رسیده، فعلاً قیمت اولیه را 1000 میلیارد قیمت گذاشتهایم.
** قرار نیست وارد بحث پرداخت وام برای اشتغال شوید؟
اگر بعداً منابع ما بیشتر شد منعی وجود ندارد که بخواهیم تحت عنوان اشتغال وامی را پرداخت کنیم، اما وام اشتغال بالای 10 میلیون است اما در حال حاضر حداکثر سقف وام 5 میلیون تومان تعیینشده است.
متقاضیان این وامها یا باید تحت پوشش کمیته امداد باشند و یا نیازمندیشان از سوی حوزه مددکاری امداد تأییدشده باشد.
** با جابجایی از سوهانک به آزادی، تعدیل نیرو هم داشتید؟
ساختمان قبلی در سوهانک بیشتر شبیه یک جزیره بود، آنجا 25 مینیبوس هرروز کارمندان را میبردند و میآوردند اما در ساختمان جدید بهطورکلی واحد ترابری را حذف کردهایم، ساختمان قبلی آشپزخانه مفصلی داشت که در ساختمان جدید دیگر نیازی به آن نبود، به همین خاطر ما آشپزخانه را حذف کردیم و برای تهیه غذا با یک رستوران قرارداد بستیم.
ساختمان قبلی دو استخر داشت، هتل داشت که اصلاً نیازی نداریم و لذا طبیعی است که با کاهش نیروهای نگهبان مورد نیاز و دیگر عوامل انسانی به صورت اقتصادی به نفع کمیته امداد خواهد بود.
** برنامهای برای افزایش مستمری دارید؟
آنچه ما ماهانه بهعنوان مستمری پرداخت میکنیم از سوی دولت پرداخت میشود. در سالهای گذشته گاهی سبد کالا میدادند، اما اقدامش مشکل و هزینهبر بود به خاطر همین این وظیفه را بر عهده کمیته امداد گذاشتند که ردیف بودجهای آن برای 4 میلیون نفر در سال 1400 میلیارد تومان است.
** با توجه به رکودی که در اقتصاد شاهد هستیم، در سالهای اخیر ورودیها به چه صورت بوده است؟
عواملی که در ورودیهای ما تأثیر میگذارد بخشی فرهنگی و بخشی اقتصادی است، تورم و رکود حتماً ورودیها را بیشتر میکند اما 10 درصد ورودیهای ما هم محصول طلاق است، وقتی فردی همسر خود را طلاق میدهد و دادگاه حضانت فرزند را به خانم واگذار میکند، آن خانم اگر نتواند تأمین معاش کند به کمیته امداد مراجعه میکند.
گاهی هم ورودیها یا به دلیل آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد و زندانی شدن سرپرست خانواده است.
** جامعه آماری تحت پوشش شما به چه صورت است؟
بیشترین آمار ورودی ما نزدیک به 50 درصد به دلیل فوت سرپرست است، به همین خاطر یتیم تحت پوشش ما 200 هزار نفر است، بعدازآن طرح شهید رجایی (سالمندان روستایی) است که سال 60 رئیسجمهور آن را موظف کرد.
قانونی که اگر سالمند روستایی بالای 60 سال شد و برای گذران زندگی به مشکل خورد باید تحت پوشش قرار گیرد، الآن یکمیلیون و 800 هزار نفر خانواده تحت پوششداریم که یکمیلیون و 30 هزار نفر آنها سرپرستشان خانم است (60 درصد) که بر اساس آمار حدود سنی طلاق 40 سال است اما 30 سال و کمتر هم داشتهایم.
** یکی از دلایل این امر این است که برخی از جریانهای سیاسی شما را یکی از آلترناتیوهای کاندیداهای ریاست جمهوری در نظر میگیرند؟
موضوع این است که فقط پشت سر من نمیگویند، دشمن معاند میخواهد ما را منحرف کند و شما هم بهعنوان یک رسانه مورد اقبال مردم بایستی از حرکتهای درست سازمانهایی مثل کمیته امداد به صورت درست و منطقی حمایت کنید و البته اگر تخلف و خلافی و سیاست نادرستی از سوی ما صورت گرفت، بدون رودربایستی باید نقد کنید و به ما تذکر دهید.
رسانههای همسو با نظام و رهبری باید به گونه دیگری عمل کنند، یکی از اتهاماتی که به کمیته امداد میزدند این است که چرا کمیته امداد پولهای صدقه مردم را به عراق و لبنان میفرستد، ما بارها گفتهایم کاری که ما برای کشورهای درخواستکننده کمک از کمیته امداد میکنیم این است که تجربه خودمان را به آنها منتقل کنیم تا یک سازمان موفق خیریه برای رسیدگی به نیازمندانشان مثل کمیته امداد داشته باشند.
جالب اینجاست که این انتقال تجربه تنها مختص سوریه و لبنان نیست و ما الآن شاهد درخواست خیلی از کشورهای غیرمسلمان هستیم که خواهان استفاده از تجربه کمیته امداد برای جمعآوری کمکهای مردمی و حتی ایجاد شغل برای اقشار تهیدست آن کشورها هستند.
ما در کشورهایی مثل لبنان یا عراق به آنها یاد دادیم که کمیته امداد داشته باشند، یک نفر ایرانی در این کشورها نداریم و همه درآمدها از مردم لبنان است و ما یک ریال هم کمک نکردیم.
ما شرعاً و قانوناً از صدقه و زکات مردم نمیتوانیم به کسی بدهیم ضمن اینکه علما هم اجازه نمیدهند.
اگر هم قرار باشد کمکی صورت گیرد صندوقها جداگانه است، اگر پولی برای کمک به مردم یمن یا فلسطین به صندوق مختص آن ریخته میشود وظیفه داریم برای همانجا هزینه کنیم.
ما حتی اجازه انتقال کمکهای مردمی را از یک شهر به شهر دیگر در داخل کشورمان را نداریم، حال چگونه میتوانیم این پولهای مردم را که به نیت کمک به هموطنان خودشان پرداخت میشود به مردم دیگر کشورها بدهیم.
اینکه به ما این تهمت را بزنند شیطنت است و این موضوع را قطعاً رد میکنیم؛ هیچ پولی جابهجا نمیشود و تمام انفاقهای مردم در داخل هزینه میشود، ما تنها روش خود در کمیته امداد را به کشورهای دیگر آموزش میدهیم.
** شما در زمان جنگ دیداری با طالبانی داشتید در خاک عراق و خاطرهای از آن دیدار دارید، امکان دارد دوباره آن خاطره را نقل کنید؟
ما در دفاع مقدس یک مدتی در داخل عراق بهعنوان نیروی برونمرزی بودیم، در کردستان عراق ماهها مهمان آقای طالبانی بودیم، تعدادی از دوستان همچون آقایان محمد جعفری و نقدی هم آنجا بودند.
ما شنیده بودیم که میگفتند آقای طالبانی افکار چپ دارد اما ما آنجا دیدیم که ایشان آنجا در ماه رمضان روزه میگیرند و اظهار میکردند که من مسلمانم و روزه میگیرم.
در آن شرایط سخت بمبارانها منزل ایشان بودیم، آن زمان حتی اگر نان خالی هم گیر میآوردیم باید خدا را شکر میکردیم، یادم میآید یک روزی ایشان به دلیل موفقیتی که در برابر صدام به دست آورده بودند جشن پیروزی گرفتند و دوتا بوقلمون را برای غذا مهیا کردند.
آن روز گذشت تا اینکه من وزیر شدم و ایشان رئیسجمهور، روزگار کاملاً چرخید، من از طرف دولت مأموریت پیدا کردم به عراق سفر کنم، من وزیر بودم و درست این بود وزیر همتراز از من پذیرایی کند، به کاخ ریاست جمهوری که رفتم دیدم آقای طالبانی به احترام من تا دم در کاخ آمده درحالیکه کاملاً خلاف آداب دیپلماتیک بود، دست من را گرفت و یک ناهار بسیار مفصل به من داد که من به شوخی گفتم اگر احمدینژاد بفهمد برخورد میکند، آقای طالبانی هم گفت برو به کاک محمود (احمدینژاد) بگو به کارهای خصوصی ما کاری نداشته باشد!
** نظرش راجع به احمدینژاد چه بود؟
رفیق بودند، آنها هم از زمان جنگ همدیگر را میشناختند، ما بعد از سقوط صدام اولین هیئتی بودیم که به عراق رفتیم، آمریکاییها هم آنجا بودند و از قبل هم اعلام شد که ما چه زمانی میرسیم، حتی یادم میآید آمریکاییها آنجا با احمدینژاد عکس انداختند.
آقای طالبانی زمانی هم که به ایران آمد با رهبر انقلاب دیدار کرد و گفت مقلد شما هستم. من کسی نیستم که نمک بخورم و نمکدان بشکنم و انصافاً هم همین رفتار را داشت.
منظورش این بود که کمکهای ایران را در زمان سختی فراموش نکرده است.
** سابقه آشنایی شما با مشایی و احمدینژاد به همان کردستان بازمیگردد؟
بله البته من آقای مشایی را قبل از دولت نمیشناختم اما سابقه دوستیام با احمدینژاد به همان کردستان و آذربایجان بازمیگردد، ایشان فرماندار ماکو بودند بعد به کردستان آمدند و باز با هم بودیم، بعد در اردبیل استاندار شد ارتباط دوستانه و غیر کاری داشتیم با هم بعد شهردار شد اما دیگر ارتباط اجرایی نزدیکی نداشتیم تا اینکه در دولت بهعنوان وزیر ایشان وارد شدم.
** باوجوداین رابطه قدیمی چطور در دولت از احمدینژاد جدا شدید؟
خب دولتها میتوانند برادرها و خانوادهها را هم از هم جدا کنند، سیاست این است و با رفاقت متفاوت است. ما تا قبل از دولت رفاقت میکردیم اما بعد از دولت من وزیر شدم و ایشان رئیسجمهور، ایشان یک رفتارهایی داشت و من هم یک رفتارهایی، طبیعی بود که رابطه ما قدری رسمیتر و اداریتر شود.
** زاویه فکری احمدینژاد باعث جدایی شما از دولت شد؟
نه اینکه من در دولت دهم نبودم توافق ما بود. از ماهها قبل هم احمدینژاد میدانست که من هم در دولت نیستم، ما به صورت طبیعی 4 سالمان تمام شد، ایشان دوباره رئیسجمهور شد و من در دور دوم نبودم، بنابراین این جدایی طبیعی بود.
** یکسریها میگفتند حلقه اطراف احمدینژاد مثل مشایی بر تصمیمگیریهایش تأثیرگذار است، با توجه به اینکه سابقه دوستی شما بیشتر و عمیقتر بوده چرا آنها اینقدر به احمدینژاد نزدیک شدند و در تصمیمگیریهایش نقش داشتند؟
من در دولت دهم نبودم و اگرچه ایشان به دلیل همان سابقه به من لطف داشتند اما من جز در بحث وزارت نیرو دخالت دیگری نداشتم اما برخی از اطرافیان دیگر شاید وقت بیشتری میگذاشتن و اثرگذارتر بودند.
** احمدینژاد نقدهای شما را میپذیرفت؟
گاهی میپذیرفت و گاهی هم کار خودش را میکرد.
** آن میثاق نامه معروف به امضای شما هم رسید؟
بله اصلاً بدون آن ما را وزیر نمیدانست.
** نگفتید ما رفیقیم؟
اتفاقاً گفتم اما ایستاد و گفت باید امضا کنی تا امضا نکردم من را معرفی نکرد، اما اصل میثاق نامه هم خوب بود چون اولین بندش این بود باید به ولایت مطلقه فقیه پایبند باشید و من هم با علاقه امضا کردم.
در دولت دوم حضور نداشتید اما احمدینژاد در دو سه سال آخر به سمتوسوی دیگری رفتند و خانهنشینی کردند، شما دیداری نداشتید در آن زمان و حرفی نزدید؟
من دیدار نداشتم، یعنی دیداری که به سمت این مسائل برویم نداشتم دیدارهایمان کاری بود.
** به رفتارهایشان نقدی نداشتید؟
به صورت فردی داشتم اما نرفتم بگویم.
** به چه بخشی از رفتارهایشان نقد داشتید؟
نسبت به بحث خانهنشینی، انتصاب معاون اولشان، به برخی از برکناریها نقد داشتیم.
** راجع به مباحث تفکری و اندیشهای که مطرح کردند تضاد و نقدی نداشتید؟
من بعد از دولت دهم تا الآن ایشان را نرفتم ببینم، البته اگر جلسهای و یا دیدار عمومی بوده همدیگر را دیدیم ولی دیگر آن رابطه صمیمی ایجاد نشد.
** اگر احمدینژاد دوباره رئیسجمهور شود و پیشنهاد وزارت بدهد قبول میکنید؟
نمیشود گفت، من همیشه روحیهام این بوده به دولتها بعد از انتخاب نباید نگاه سیاسی داشت، الآن دولت روحانی و یا قبلتر احمدینژاد، خاتمی و هاشمی همه دولت اسلامی بودهاند.
من وظیفه خودم میدانم با این دولت همراهی کنم چون اسلامی است و مردم انتخاب کردهاند، حالا اگر دولت جدیدی بیاید و از ما چیزی بخواهد بررسی میکنیم، اگر مناسب بود میپذیریم.
** حرف آخر؟
خواهش من، صدق اخبار، راستگویی، نگهداشتن حرمت افراد است، من از مشایی در دولت نهم رفتار غیراخلاقی ندیدم و حاضرم دست روی قرآن بگذارم، اما این به آن معنا نیست که با ایشان موافقم، حرفم این است که من از این فرد چیزی ندیدم.
نباید به ظن استناد کرد، خیلی اوقات روی ظن و گمان صحبتهایی میشود که ناحق است.
شریعتی جمله زیبایی دارد، میگوید برای کوبیدن یک حقیقت خوب به آن نتازید بلکه بد از آن دفاع کنید.
فیلم ایستاده در غبار صحنه جالبی دارد. حاج احمد متوسلیان وارد بیمارستان میشود و آقای عسگری را که اتفاقاً رفیق من هم هست بهعنوان رئیس بیمارستان منصوب میکند و میگوید اگر بسیجی بیاد و بهش نرسند این سقف را روی سرت خراب میکنم.
بعد دوربین را نشان میدهد که بسیجی را آوردند و بهش نرسیدند و حاج احمد میآید و میگوید عسگری میکشمت! میگوید چرا به بسیجی من نرسیدی؟ عیار حاج احمد 24 بوده که بحث بسیجی را، با رفاقت قاطی نکرده است.