به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روزها با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی کشور، بازخوانی صحیفه امام خمینی(ره) از اهمیت فراوانی برخوردار است، مسئله ای که اتفاقات روی داده در آن زمان بی شباهت به مسائل جاری کشور نیست.
امروز در صحیفه
زمان: ۸ آبان ۱۳۵۸ / ۸ ذی الحجه ۱۳۹۹
مکان: قم
موضوع: خدشه ناپذیری حیثیت انقلاب - پاکسازی ادارات و اصلاح فرهنگ
حضار: اعضای کمیته امداد
خدشه ناپذیری حیثیت انقلاب با اعدام جنایتکاران
اینها الآن هم درصدد هستند. اینها چندتایشان، چند نفرشان، که در همین چند روز اجتماع کرده بودند در یک جایی، افسرده بودند برای اینکه در ایران اشخاصی را اعدام کردند! همان معنایی را که امریکاییها آنجا میگفتند، اینها در ایران و در یک محضر محترم میگفتند که این اعدامها اسباب این میشود که ما دیگر حیثیتمان را در دنیا از دست بدهیم! ما یک حیثیتی در زمان محمدرضا داشته ایم، حالا داریم از دست میدهیم!! ما خیلی حیثیت داشتیم؟ کدام حیثیت را شماها دارید پیش خارج که حالا میخواهید از دست بدهید؟ ما جنایتکارهایمان را بگذاریم راه بروند در بین مردم و مادرها و پدرهایی که [آنها] بچههایشان را کشتهاند، برای اینکه شما دلتان میخواهد که در خارج به شما تبریک بگویند؟ شما این قدر مغزهای خودتان را باخته اید که خیال میکنید که اگر چند تا جنایتکار را مثلاً اعدام کنند و چند تا جنایتکار را تأدیب کنند، حیثیت ما از بین میرود؟ شما چه حیثیتی دارید در دنیا که از بین برود؟ دنیا شما را به چه حیثیتی قبول کرده است؟ دنیایی که امریکایش این طوری است که دوا را میگوید که در اینجا صرف نکنید، و بفرستید در دنیای ثالث، جهان سوم دوایی که آنجا به مردمش نمی دهند از باب اینکه ضرر دارد، میگویند بفرستید به دنیای سوم. شما این حیثیت را در دنیا دارید! و ما میخواهیم این حیثیت را که شما دارید از بین ببریم، یک حیثیت انسانی برای شما پیدا کنیم. شما این قدر گریه نکنید برای این خائنها که کشته شدند، از قبیل نصیری (نعمت الله نصیری رئیس ساواک) و امثال ذلک.
فرار مغزهای فاسد و پوسیده
میگویید مغزها فرار میکنند، این مغزهای پوسیده بگذار فرار کنند. این مغزهایی که برای اجانب کار کردند، این مغزهایی که جزء سازمان امنیت بودند، بگذار فرار کنند. شما برای آنها خیلی افسرده نباشید. این مغزها باید فرار کنند. البته الآن میبینند این مغزها میبینند که نمیتوانند در اینجا آن استفادههایی که میکردند استفاده کنند، حالا از اینجا فرار میکنند دنبال همان معانی که دلشان میخواهد میروند. مگر هر مغزی که علم - به قول شما - در آن بود این مغز شریف است؟ احمدی (پزشک احمدی، مردی که به دستور رضاخان، بسیاری از آزادیخواهان و مخالفان رژیم را با وسائل مختلف از جمله با «آمپول هوا» کشت. اوایل او در دوران سلطنت محمدرضا شاه دستگیر شد و مورد محاکمه قرار گرفت. او در دادگاه، در ارتکاب تمام جرایمش، قضات و مسئولان دادگستری را «شریک جرم» خود دانست.) هم در زمان رضا خان دکتر بود، لکن دکتری بود که با آمپولِ خودش، مرگ بر مردم تزریق میکرد! احمدی را شاید اکثر شما اسمش هم نشنیده باشید؛ اما ما بودیم در آن زمان که این مأمور بود که به ملیّین، به اشخاصی که اظهار مخالفت با دیکتاتوری میکردند، آمپول مرگ تزریق میکرد. آن هم یک مغزی بود، حالا اگر یک همچو مغزی از ایران فرار کرد، ما بنشینیم غصه بخوریم که مغز فرار کرده؟! شماها چه طور این طور تشخیص میدهید که این مغزهایی که رفتهاند پیش اربابهایشان، این مغزهایی که مجتمع شدهاند در انگلستان و بر ضد ایران دارند تبانی میکنند و تظاهر میکنند، این مغزهایی که دنبال بختیار دارند جمع میشوند، و بختیار و اینها را انگلستان پناه داده و در پناه سرنیزه انگلستان دارند زندگی میکنند، ما برای اینها بنشینیم اظهار تأسف بکنیم؟ یا این مغزهایی که به امریکا فرار کردند، برای اینکه بروند آنجا پولهایی که در اینجا جمع کردهاند خرج بکنند، ما برای اینها باید اظهار تأسف بکنیم؟ فکرهایتان را عوض کنید! افکاری که پنجاه سال در مغزهای شما جمع شده است، و اصلاً تشخیص نمیتوانید بدهید به واسطه آن افکار مابین صحیح و غیرصحیح را. عوض کنید خودتان را.
ما باید این مملکت را عوض کنیم؛ این افکار را عوض کنیم. دانشگاه ما باید عوض بشود، از این افکار عوض بشود. این مغزهایی که بچههای ما را سی سال، چهل سال، به تباهی کشیدند بگذار فرار کنند، یک مغزهای صحیح بیایند روی کار. حالا که میخواهند تصفیه کنند، و اشخاص خیرمند میخواهند تصفیه بکنند، شما نشسته اید غصه میخورید که چرا تصفیه میکنند! غصه میخورید که چرا اعدام میکنند. کیها را اعدام کردند؟ برای کی غصه میخورید؟ ای اساتید دانشگاه! بعضیتان، برای کی غصه میخورید؟ برای نصیری نشسته اید نوحه سرایی میکنید؟! برای هویدا (امیرعباس هویدا که مدت ۱۳ سال نخست وزیر رژیم شاه بود.) نوحه سرایی میکنید؟! برای کی؟ بعد هم میگویند که یک بچه دوازده ساله را اعدام کردهاند! خوب، این را آنهایی که با ما مخالفاند میگویند. آن مخالفین میگویند من هم امر کردهام که پستان زنها را بِبُرَّند! آنها میگویند که یک بچه دوازده ساله را؛ آنها میگویند یک زن حامله را، و الّا نه بچه دوازده ساله اعدام میشود، و نه زن حامله اعدام میشود. چه حرفهایی است که شما میزنید؟ چرا کمک میکنید به استعمار؟ چرا کمک میکنید به رژیم شاهنشاهی؟
ای مغزهای پوسیده! ای انسانهای از بین رفته! بیدار بشوید یک قدری. چرا این طور بحث میکنید؟ چرا اسلام را تخطئه میکنید؟ چه شده شما را که اسلام را تخطئه میکنید؟
جوانهای ما بیدار بشوید! ای جوانهای برومند ما، ای خواهران ما، ای برادران ما، بیدار بشوید! ای شمایی که با دست شما نهضت به اینجا رسیده، و این آقایان که حالا اشکال میکنند، در کنار نشسته بودند و یا کمک نمیکردند و یا بیتفاوت بودند و حالا آمدهاند در میدان، ای جوانهایی که در مقابل توپ و تانک رفتید، ای خواهرهایی که جوانهای خودتان را از دست دادید و خودتان هم در بین مردم تظاهر کردید و الله اکبر گفتید! حفظ کنید خودتان را. نهضت خودتان را حفظ کنید. ننشینید دیگران برای شما کار بکنند. اینها برای شما کار نمیکنند. همان طور که اجانب کار نمیکنند، اینها هم کار نمیکنند.
منبع: صحیفه امام خمینی - جلد ۱۰ - صفحات ۳۹۹ تا ۴۰۲