به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمد زعیم زاده در این خصوص نوشت: همانگونه که پیشبینی میشد حسن روحانی مانند رؤسای جمهور قبلی برای بار دوم کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شد، آنچه تا 29 اردیبهشت مساله افکار عمومی است و احتمالا تمام بحثهای انتخاباتی حوالی آن شکل میگیرد و در نهایت موجب تصمیم مردم میشود قضاوت نسبت به این مساله است که با ماندن، تکرار و استمرار دولت حسن روحانی چه تصویری در جامعه شکل میگیرد، اقتصاد به چه سمتی میرود؟ و مشکلات و مسائلی که سبب شد ملت برای حل آنها سال 92 به حسن روحانی رای دهند اکنون در چه وضعیتی است؟ و با استمرار دولت روحانی در چه وضعیتی قرار میگیرند؟
برای پاسخ به این سوال لازم نیست خیلی راه دوری برویم، مراجعه به سخنان خود جناب رئیسجمهور در یکی ـ دو هفته اخیر کمک بزرگی به ما میکند تا به این سوال پاسخ دهیم. شاید مهمترین و کلیدیترین ظهور و بروز حسن روحانی در روزهای اخیر به لحاظ حجم مطلب ارائه شده در کنفرانس خبری روز قبل از ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری است که در آن جناب روحانی در پاسخ به سوال خبرنگاری که وعده 100 روزه جناب رئیسجمهور را یادآوری کرده بود ضمن تکذیب قول صریحی که در ایام انتخابات 92 بر زبان آورده بود اشاره به این موضوع کرد که مسائل و مشکلات اقتصادی به قدری پیچیده و حاد است که نه در 100 روز بلکه در 100 سال هم قابل حلوفصل نیست و هر کسی قول حل 100 روزه بدهد بیعقل است!
فعلا نه در جایگاه ارزیابی این گزاره رئیسجمهور هستیم و نه قصد واکاوی تاریخی سخنان ایشان را داریم که این در جای خود انجام گرفته اما این جمله که من قول حل 100روزه مشکلات را ندادم و مشکلات در 100سال هم حل نمیشود، نمادی از صداقت دولت در عمل به وعدهها و برآوردی از نگاه روحانی به آینده مدیریتی خود و کلید حل سوال ماست.
روحانی در حالی قول 100 روزه خود برای حل مشکلات را تکذیب میکند که حتی تمام تلاش خود را کرده است در پایان 4 سال پاسخگو نباشد که چقدر مشکلات را حل کرده؛ اینکه وزیر کشور جناب روحانی حداکثر تلاش خود را کرد تا مناظرهها زنده نباشد- اما با فشار افکار عمومی نتوانست به هدف خود برسد- گویای همین مطلب است، اینکه دولت تمام تلاش خود را کرد که پاسخ ندهد که:
چرا در دولت یازدهم رکورد نرخ بیکاری شکسته شده یا چرا رکود فراگیر در اقتصاد سبب شده علاوه بر چرخ سانتریفیوژها چرخ کارخانههای معروف و مشهور و قدیمی ایرانی هم دیگر نچرخد یا چرا تحریمها لغو نشده است و پس از 4 سال آمد و رفت و نشست و برخاست و لبخند ژوکوند تحویل دادن به این نقطه رسیدهایم که جناب ظریف صریحا میگوید آمریکا نه به متن و نه به روح برجام بیاعتناست یا چرا پروژههای قدیمی نزدیک انتخابات چند بار افتتاح میشود یا چرا اعتبار پاسپورت ایرانی روز به روز تنزل پیدا میکند یا چرا نزدیک انتخابات سهامعدالت که کفر ابلیسی به نام دولت قبل بود توجیه اقتصادی پیدا کرده است یا چرا دولت در آستانه انتخابات به یاد افزایش مستمری و افزایش حقوق کارمندان افتاده است یا چرا رئیسجمهور به خود اجازه میدهد مقابل دوربینها و در حضور 80 میلیون ایرانی وعده 100 روزه را که در ذهن مردم تهنشین هم شده است کتمان کند یا چرا اشرافیت به سبکی در دولت نهادینه شده که استاندار تهران راهحل مشکلات تهران را افزایش سرسامآور هزینههای زندگی در آن میداند یا چرا طرحی را که میتوانست و میتواند مشکل مسکن میلیونها ایرانی را حل کند مزخرف خوانده و نیمهکاره رهایش کردهاند یا چرا میلیونها ایرانی نمیتوانند به موسسات اعتباری که بانک مرکزی به آنها مجوز داده، اعتماد کنند و... .
میتوان سیاههای از این چراها نوشت و آنها را حالا حالاها ادامه داد؛ ممکن است دولت برای تعدادی از آنها هم پاسخ داشته باشد اما به هر جهت آنچه در افکار عمومی از کارنامه روحانی در حل مشکلات شکل گرفته است میانگینی از پاسخ به همین سوالات و پرسشهایی از همین جنس است. ضمن اینکه 2 نکته نباید فراموش شود؛ اول اینکه با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا ایده اصلی دولت برای حل مشکلات یعنی بستن با کدخدا به چالش کشیده شده و دیگر اینکه اوضاع دولت به نحوی است که از آن سادهانگاری یعنی حل 100 روزه مشکلات به این سیاهنمایی و سیاهباوری در حل نشدن مشکلات در 100 سال رسیده است و نشان میدهد روحانی و کارگزارانش هم اساسا انگیزه اولیه را برای حل مسائل ندارند، پس به شکل منطقی و با جمعبندی از سخنان خود رئیسجمهور میتوان گفت در حال حاضر مساله اصلی که باید در افکار عمومی هژمون شود این است که تکرار تجربه روحانی یعنی فردای ما همین امروز ماست و شاید بدتر از امروز باشد؛ حال اینکه این تجربه باید تکرار شود یا نه با خود مردم است.