تاریخ انتشار: 25 دی 1388 - 00:00:00
کد خبر: 4683

شعار نویسی نویسندگانی که معونیت ندارند

احمد شاکری عنوان کرد: نویسنده تا سلوک معنوی نداشته باشد نمی‌تواند به درک معنوی نایل آید و تا به درک نرسد تجربه ندارد و اگر تجربه نداشته باشد قادر به نمایش نیست و هنگامی‌ که نتواند نمایش دهد تنها به شعار گویی می‌پردازد.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از فارس، نشست بررسی «دین و تعلیم گرایی در ادبیات داستانی» عصر روز گذشته با حضور احمد شاکری و علی‌الله سلیمی در محل سرای اهل قلم برگزار شد.

سلیمی در ابتدای این جلسه گفت: این نشست چهارمین نشستی است که در رابطه با این مبحث برگزار می‌شود و نکته‌ای که اجمالا بر سر آن به توافق رسیده‌ایم این است که ادبیات داستانی حوزه‌ای گسترده و دارای بخش‌های گوناگونی است که ادبیات آئینی هم بخشی از آن محسوب می‌شود.

وی افزود: وقتی از موضوع «دین و تعلیم‌گرایی در ادبیات داستانی» یاد می‌شود این موضوع می‌تواند تفاسیر متفاوتی داشته باشد و هر کارشناسی از زاویه‌ای به آن بپردازد و طبعا نمی‌توان این موضوع را در یک مسیر خاص پیش برد، بنابراین نگاه کارشناسان در این راستا دارای اولویت است.

*احمد شاکری: دین دارای زبانی شفاف و بیان هنری بر پایه مخفی کردن است
در ادامه این جلسه احمد شاکری، نویسنده و منتقد عنوان کرد: در این جلسه، دو واژه دین و تعلیم گرایی در ادبیات داستانی در کنار هم آمده‌اند که هر کدام از این اصطلاحات در جایگاه خود موضوعی برای طرح مسایل متعدد هستند.

شاکری بیان کرد: آن چه در این نشست مورد توجه ماست، ادبیات و زبانی است که ادبیات برای بیان مضامین و پیام‌های خود استخدام می‌کند.

وی با بیان اینکه وقتی می‌گوئیم دین، قصد داریم حوزه جهانبینی خود را تعریف کنیم، یادآور شد: بنابراین، این بحث می‌‌تواند به شکل کلی تعلیم‌گرایی و ویژگی آن در ادبیات داستانی و سوالات این حوزه مطرح شود.

وی ادامه داد: تا از سوال‌هایی عبور نکنیم نمی‌توانیم از پیام یا تم گذر کنیم و یکی از سوال‌های جدی این است که آیا یک اثر هنری باید واجد تم یا پیام باشد یا خیر؟

وی با اشاره به دیدگاه گروهی که معتقدند اثر داستانی لزوما واجد پیام نیست، توضیح داد: برخی اصل پیام را می‌پذیرند اما در مورد قطعی بودن این پیام تردید دارند و معتقدند که یک اثر داستانی قطعا دارای پیامی است اما این پیام، پیامی قطعی، مسلم و قابل تشخیص و دفاع در برابر پیام‌های دیگر نیست و فهم آن به مخاطب واگذار می‌شود.

نویسنده «انجمن مخفی» همچنین متذکر شد: به نظر می‌رسد که بخش عمده‌ای از تلاش ادبیات ما در حوزه نقد وابسته به مقدماتی است که تا از این مقدمات عبور نکنیم نمی‌توانیم هیچ نظری را در ارتباط با یک اثر داستانی مطرح کنیم.

این منتقد افزود: البته این مسایل آسیب‌های خود را دارد؛ یعنی وقتی از حوزه نظر که حوزه کلیات و مبانی است به حوزه تطبیق و نقد می‌رسیم می‌بینیم بیشتر سر و صدای ادبیات ما در این حوزه نقد و داوری بلند می‌شود در حالیکه ریشه و مبنای آنها مسایل نظری است.


*بیان دین شفاف و بیان هنری بر پایه مخفی کردن استوار است
شاکری در ادامه بیان کرد: اینکه مضمون چگونه از داستان استخراج می‌شود و مضمون دینی چه جایگاهی در داستان دارد و داستان به واسطه مضمون خود چگونه دینی می‌شود؟ همه باید بررسی شود و با طرح این عنوان در نهایت به دنبال ادبیات دینی هستیم ادبیاتی که هم جنبه ادبی آن حفظ شده باشد و هم از تعلیم‌گرایی پرهیز کرده باشیم.

وی تاکید کرد: به نظر می‌رسد برای جمع کردن دین با ادبیات موانعی وجود داشته باشد؛ چرا که بیان دین صریح و مستقیم است، چه در مورد اخلاقیات و اعتقادات دینو چه در حوزه‌های دیگر در حالیکه اساس بیان هنری بر پایه مخفی کردن و به باطن بردن آن معانی استوار است.

*ادبیات تا پیش از پیروزی انقلاب در کشور ما جنبه تولید هنری نداشت
وی افزود: نکته این است که ادبیات تا پیش از پیروزی انقلاب در کشور ما جنبه تولید هنری نداشت و باید دانست ادبیات جنبه بازسازی هنری داشت؛ یعنی بازسازی هنرمندانه‌ای بر اساس کلیشه‌های موجود.
شاکری در ادامه این موضوع بیان کرد: تا پیش از انقلاب الگوها تعیین شده بود و این مسئله نیازی به اثبات ندارد؛ اگر کتاب‌های داستانی این زمینه را بنگریم درمی‌یابیم که چقدر وابسته به تئوری‌های داستانی در غرب هستند و چقدر خود خالق این تئوری‌ها هستند.

این منتقد اضافه کرد: وضعیت ادبیات ما در مرحله تئوریک که آبشخور تولید داستان است ترجمه‌ای از چیز‌هایی است که غرب تولید کرده است؛ شاید در وجهی هم این طبیعی باشد چرا که نوعی از ادبیات که سابقه چندانی نداشته در حال ورود به کشور است اما در غرب صدها سال در این باره تئوری پردازی، نوشته و بازخورد گرفته شده است.

شاکری تاکید کرد: حتی در مورد شعر آراء و نظریاتی وجود داشته که از مشهورترین آنها این است که افلاطون به چه دلیل شعراء را از مدینه فاضله یا آرمانشهر خود راند؟ و پاسخی که می‌دهند غالبا بر دغدغه افلاطون در زمینه مضمون و پیام دلالت دارد چرا که شعر سبب تحریک احساسات و عواطف در انسان‌ها می‌شود و این امر سبب می‌شود که آنها معقول و منطق نمی‌اندیشند.

وی ادامه داد: از همان قرون نخستین دغدغه‌ جایگاه مضمون در ادبیات وجود داشته است و بعدها ارسطو در تراژدی قواعدی را بررسی و سعی کرد جنبه معقول و منطقی را در ادبیات وارد کند.

*ادبیات داستانی مدرن در کشور ما پیشینه بدی دارد
وی گفت: سابقه ادبیات داستانی مدرن در کشور ما بد است؛ اگر نگاهی گذرا به سردمداران ورود ادبیات داستانی مدرن بیندازیم خواهیم یافت که همه آنها در چشم و منظر دینداران مثبت و مورد علاقه نبودند.

وی ادامه داد: در نتیجه بنظر می‌رسید که عرصه ادبیات داستانی عرصه‌ای است که نمی‌توان با آن کار دینی خلق کرد، شاید یکی از دلایل این باشد که افراد دیندار که دغدغه پیام‌های ارزشی دارند پای خود را از عرصه ادبیات کنار می‌کشند؛ چرا که افرادی که مخاطب اینها هم هستند داستانخوان نیستند.

شاکری ابراز داشت: بنابراین نه مخاطب پذیرای این است که ادبیات چیزی در جهت دینداری او دارد و نه نویسندگان نگاه مثبتی به دین داشتند و نه افرادی که استعدا‌د‌ی در نوشتن داستان دارند راغب هستند از ادبیات مرکبی برای بیان مضامین دینی استفاده کنند.

وی با اشاره به رویداد مهم انقلاب افزود: پس از انقلاب اتفاق بزرگ و مهمی رخ داد و آن اینکه در ساحت ادبیات مجال باز شد و افراد آماده شنیدن پیام‌ها و مضامین دینی شدند.

وی با طرح این پرسش که امروز وظیفه چه افرادی است که به این مباحث بپردازند، گفت: افرادی که تا پیش از این وابسته به نحله های شرقی و غربی بودند، آنها هم در اصول و ضوابط و هم در باورهای دینی و هم در تجربیات خود مضمون دینی نداشتند.

شاکری اضافه کرد: فردی می‌تواند از داستان دینی سخن گوید که حرکت دینی و زندگی دینی داشته باشد. این اصلی است که همگان قبول دارند.

وی ابراز داشت: به همین دلیل است که طیفی از افرادی که انقلابی هستند و در جنگ شرکت داشتند وارد شدند به اینکه به بیان تجربیات خود در این زمینه بپردازند.

*در داستان همواره در پی تقابل و تضاد هستیم
وی گفت: همه ما معتقدیم داستان برای القاء و انتقال یک پیام نگاشته می‌شود، نکته در این است که این پیام به چه شکلی توسط داستان بیان می‌شود؟ سهم این پیام در ساختار به چه شکلی است؟

وی اظهار داشت: تعاریف مختلفی در این باره بیان شده، یکی از نکات خوبی که در بحث ساختار بیان شده کتاب «داستان ساختار و اصول فیلمنامه نویسی» است، تعریفی از قصه و داستان ارایه می‌کند که بسیار راهگشا است.

شاکری با اشاره به این تعریف گفت: یکی از اشتباهاتی که موجب شده برخی منکر مضمون شوند و یا مضمون را در بحث‌های ساختاری از حوزه صحبت‌های نظری کنار بگذارند، این است که ارتباط بین ساختار داستان و مضمون را درک نکردند.

این منتقد ادامه داد: مک کی معتقد است، «داستان حرکت از ایده اولیه به سمت ایده ناظر است ».

شاکری ابراز داشت: گاهی گفته می‌شود داستان از گره افکنی آغاز شده و به گره‌گشایی ختم می‌شود وظیفه ما برای گره‌گشایی این است که آیا مضمون در ساختار سهیم می‌شود یا خیر؟

شاکری گفت: قصه حرکت از ایده اولیه به سمت ایده ناظر است؛ اما تفاوت ایده اولیه و ناظر چیست؟ ایده ناظر به معنای مضمون و پیام است، یعنی داستان از یک نقطه متزلزلی که مضمون ثابتی ندارد حرکت کرده تا به یک مضمون ثابت برسد.

وی بیان کرد: در داستان همواره در پی تقابل و تضاد هستیم؛ ساده‌ترین مثال برای آن قصه‌های کودکان است که دارای شخصیت مثبت و منفی است که نویسنده هموراه طرفدار شخصیت مثبت است.

*باید تفکیکی میان سینما و ادبیات قائل شد
شاکری تصریح کرد: هم داستان و هم فیلمنامه به این سمت حرکت می‌کند که اموری را که از آن به عنوان مضمون تعبیر می‌کنیم نشان دهند اما باید پرسید که اساسا آیا این مضامین قابل تبدیل به نمونه‌های عینی و نشان دادنی هستند یا خیر؟

وی گفت: اگر این مسئله حل شود مسئله ما با سینما نیز حل می‌شود؛ البته باید تفکیکی میان سینما و ادبیات قائل شد؛ چون زبان بیانی سینما تصویر، نگاتیو و عینیت است اما زبان بیانی ادبیات درون نگری با استفاده از کلمات است.

وی گفت: ادبیات و سینما در اصل، نگو، نشان بده مشترک هستند و دقیقا اشاره می‌کند که اگر بگوئید در ورطه تعلیم‌گرایی و شعار‌گرایی می‌افتید.

وی اظهار داشت: چگونه باید این مضامین را نشان داد و از گفتن فاصله گرفت؟ اگر ادبیات بخواهد از بحران شعاری‌گویی فاصله بگیرد باید چه کرد؟

وی افزود: یکی از نکاتی که باید توجه شود «تجربه» است: یک اصل کلی را در ادبیات غرب تعریف کرده‌اند و آن اینکه نویسنده از هر چیزی که می‌نویسد باید نسبت به آن تجربه داشته باشد.

شاکری بیان کرد: نکته دیگری که جز لوازم نادرست این اصل است اینکه اگر چیزی به تجربه درآمد می‌توان آن را بیان کرد یعنی نه تنها اجازه تجربه وجود دارد بلکه اجازه صرف تجربه در داستان وجود دارد.

این منتقد اظهار داشت: با قبول این لازمه هر چیزی که به تجربه نویسنده در آمد می‌توان بیان شود هم چیزهایی که ارزش بیانی ندارند به لحاظ اخلاقی و هم چیزهایی که به تجربه آمده اما امکان خطا وجود دارد.

شاکری اظهار داشت: افرادی که به ممیزی اشکال می‌گیرند یک وجه آنها همین است که می‌گویند مسئله‌ای به تجربه نویسنده درآید و اصل هم آن است که نویسنده بر اساس تجربیات خود بنویسد.

وی گفت: ضعف ما این است که به مقولاتی که اساسا عینی نیستند به مثابه تجربیات عینی نگاه می‌کنیم. البته این موضوع در ادبیات غرب هم وجود دارد.

* نویسنده‌ای که سلوک معنوی ندارد فقط شعار می‌دهد
شاکری گفت: چگونه می‌توان به این تجربیات رسید؟ نکته این است که باید دیدگاه ما نسبت به تجربه عوض شود چون نویسنده ما تا وارد حوزه‌‌ای نشود و ابزاری برای کسب این تجربه نداشته باشد نمی‌تواند آن را بیان کند.

وی گفت: اشتباهی که غالبا صورت می‌گیرد این است که تصور می‌شود هر نویسنده‌ای با هر اندیشه‌ای بدون اینکه تجربه کافی در امور ذهنی و روحی داشته باشد می‌تواند از آنها بنویسد.

به گفته شاکری نویسنده به دلیل عدم تجربه لازم در موضوع مورد بحثش دچار تکرار می‌شود و چون نمی‌تواند به درستی افاده مفهوم کند به جای نشان دادن چیزی به مستقیم گویی راجع به آن می‌پردازد.

وی گفت: تجربه در امور انتزاعی متفاوت از تجربه از امور ملموس است؛ نتیجه اینکه برخی از مضامین در حوزه‌های انتزاعی معرفتی هستند این حوزه‌ها به درک فردی نمی‌آیند مگر اینکه در سلوک او قرار گرفته باشد.

وی در این راستا ابرا داشت: ما برای بیان مضامین نیاز به تجربه داریم، برای رسیدن به تجربه باید وارد یک سیر و سلوک جدی شویم؛ بنابراین همه دغدغه‌ای که در این ایام برخی برای خود درست کردند همه آدرسی اشتباه است؛ چرا که نویسنده دیندار تا سلوک معنوی نداشته باشد نمی‌تواند به درک معنوی نایل آید و تا به درک نرسد تجربه ندارد و اگر تجربه نداشته باشد قادر به نمایش نیست و هنگامی‌ که نتواند نمایش دهد به شعار گویی می‌پردازد.

شاکری اظهار داشت: نویسندگی در ادبیات دینی بیشتر یک سلوک شخصی است؛ یعنی خود فرد باید به آن برسد و نویسنده خود سالک است.

وی افزود: برخی گمان کردند صرفا ورود به فضا و تجربه کافی است که این مغالطه‌ای است که برخی در ضد جنگ نویسی با آن مواجه شدند.

وی گفت: سلوک دارای روش و معیار است، خیلی‌ها افرادی را که متهم به ضد جنگ نویسی هستند متهم می‌کنند که چرا ادبیات را خط‌کشی می‌کنید؟

وی ادامه داد: کاری که نویسنده دینی می‌کند اینکه خود را در مسیر قرار دهد تا از شعاری گویی فاصله بگیرد.

شاکری تاکید کرد: کار نویسنده دینی در گریز از تعلیمی‌گرایی در ادبیات دشوار‌تر از فرد ماتریالیست است چرا که آن فرد برای کسب تجربه نیاز به سلوک معنوی ندارد، ولی بحث بر سر این است که وقتی قید دین اضافه شد یعنی ما به مضامینی می‌پردازیم که دارای جنس مادی نیستند. پس ادبیات دینی ما شکل نمی‌گیرد مگر نویسنده‌ای که سلوک دینی داشته باشد.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
جشن برداشت زعفران در ایران
آموزش تیزهوشان نهم رایگان!
معرفی صرافی آبان تتر، نگاهی بر قابلیت ها و خدمات این صرافی ارز دیجیتال
راهنمای خرید ویپ از سایت ویپ دیاکو
پاپ اسمیر چیست؟ و بهترین زمان انجام آن
فرش ماشینی با فرش دستباف چه تفاوت‌هایی دارد؟
امیر تتلو در مدح امام علی (ع) شعر سرود + عکس
بزرگترین مزرعه استخراج ارز دیجیتال در خراسان شمالی کشف شد
آمریکا این بار با اف ۱۵ های جدید جیب عربستان را خالی می‌کند
امام‌ جمعه این شهر در اثر سانحه تصادف درگذشت
صدایی که دستور جنایت صادر کرد!
مرگ؛ ایستگاه پایانی دو قاتل
سرکوب آمریکایی‌ها توسط چماقداران ایرانی - یهودی
باران بهاری در راه ۱۸ استان
چند ساعت در شبانه‌روز بشینیم، بایستیم و بخوابیم؟
۳ روز مانده به بازگشایی نمایشگاه کتاب/ کارگران مشغول کارند
کمبود آب بلوچستان تا ۴ سال آینده رفع می شود
رونالدو و مسی هم تیم می‌شوند؟!
مورایس: برای آینده برنامه‌هایی دارم
پیروزی تماشایی و مهیج لیورپول مقابل تاتنهامی
لورکوزن شکست‌ناپذیرترین تیم تاریخ فوتبال اروپا
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top