به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ «نهاد مدنظر من «هسته سخت اصلاحات» است که از مدتها پیش باید شکل میگرفت؛این هسته مانند مغناطیس عمل میکند تا افراد از مدار اصلاحطلبی خارج نشوند. کارکرد این هسته دووجهی است؛ وجه اول اینکه اصول اصلاحطلبی و خطوط قرمز آن مشخص شود و وجه دیگر اینکه آنهایی که مدعی اصلاحطلبی هستند، به این اصول التزام داشته باشند.»
این جملات، بخشی از مصاحبه چندی پیش برنامه اینترنتی «عصر ما» با سعید حجاریان است، گفتگویی که از ترویج حجاب عرفی و اعلام تلویحی رویگردانی از انتخابات در آن بود تا نقد عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و تجویز نسخه جدید برای ساختارسازی در جبهه اصلاحات. اما بخشی از سخنان حجاریان که ارتباط مستقیمی با وضعیت اصلاحات دارد موضوع این گزارش است. اینکه چگونه «هسته سخت اصلاحات» همانند اسم رمزی تحولات آینده جریان اصلاحات را رقم خواهد زد و نتایج آن چه خواهد بود؟
برای رسیدن به پاسخ چرایی طرح چنین راهبردی ابتدا لازم است سه نکته را به عنوان گزاره واقعی مرور کنیم:
۱- اصلاحات از بدو پیدایش تاکنون با نام سیدمحمد خاتمی پیوند خورده است و به حدی این پیوند در این دو دهه عمیق شده که وزن و اعتبار تصمیم جریان اصلاحات به تایید و «تکرار»های خاتمی وابسته است.
۲- خاتمی نه موسوی است که بدون توجه به پلهای پشت سر برانداز شود و نه مرحوم هاشمی است که هم پوزیسیون نظام باشد و هم اپوزیسیون آن. خاتمی هم میخواهد رهبری اپوزیسیون را در دست داشته باشد و هم در ساخت قدرت رسمی و غیر رسمی کشور مردی برای تمام فصول باشد.
۳- اصلاحات از جنس مشارکت و مجاهدین انقلاب موجودیت خود را مدیون بحرانها و فضای آشوبزده سیاسی کشور هستند. به خط کردن نیروهای پیاده اگرچه در اجرا بر دوش امثال حجاریان و یارانش است ولی تایید اولیه آن با خاتمی است و لاغیر. پس تا وقتی خاتمی هست رفتار کج دار و مریز اصلاحات در نسبت با ساخت قدرت ادامه دارد. رفتاری که از دل آن هم تقلب سال ۸۸ برمیآید هم مشارکت مخفیانه در انتخابات سال ۹۰ در یکی از روستاهای دماوند.
حال با توجه به این سه گزاره میتوان سخنان سعید حجاریان را چنین لایه شکافی کرد:
۱- سرخوردگی اصلاحات رادیکال از بازگشت به قدرت و ترس از هم پیمان شدن با دولت ورشکسته روحانی در انتخابات پیش رو، آنها را به تحرک برای یک پوست اندازی پر سروصدا آماده میکند. سرخوردگی جریان اصلاحات بعد از انتخابات مجلس و به دست گرفتن بخشی از صندلیهای مجلس توسط اصلاحطلبان هر روز بیشتر از قبل شد چرا که فراکسیون امید و نماد اصلاح طلبی در مجلس شورای اسلامی در عمل نتوانست مطالبات اصلاحطلبان را در مجلس پیگیری کند و در موارد متعددی یا سکوت کرد و یا شکست خورد. این امر باعث شده؛ جمعی از نخبگان اصلاحطلب به جنب و جوش درآیند تا بتوانند برای انتخاب مصادیق یا کاندیداهای خود در انتخابات آتی مجلس فکر بهتری کنند تا نتایج حاصله از هزینهکرد برای لیستهای انتخاباتی با پرچم اصلاحطلبی برایشان دلچسب باشد. این نامه را اما باید به «پارلمان اصلاحات» که چندیست شنیده میشود هم نسبت داد. پارلمانی که قرار است شورای نگهبان اصلاحات باشد تا لیستهای انتخاباتی بعد از تایید یک هسته خاص منتشر شود.
۲- ایجاد مکانیزمی چنین سفت و سخت نیازمند دو ابزار مهم است. اول ساختار مناسب با اجرای مکانیزم و دوم حذف موانع کاریزماتیک. ساختار نوین درون اصلاحات بشدت ضد فردگرایی و البته محفلی خواهد بود تا بتواند به سرعت نظر خود را تا پایین تر سطوح انتقال داده و عملیاتی کند. اما مانع دوم مستقیما به حضور افرادی همانند خاتمی مربوط است. اصلاحات در این دو دهه یاد گرفته که خاتمی اهل ریسک سیاسی نیست و از سوی دیگر به علت بدنامی های گسترده افراد منتسب به این جریان که البته توان مقابله و برخورد با آنها را نداشته بشدت ضعیف شده و توان اقناع بدنه اجتماعی خود را از دست داده است. پس باید هر فردی حتی خاتمی فدای ساختاری متصلب شده تا با حذف فرد کاریزما ساختار از بین نرود. حجاریان رویکرد انحصارطلبانه نهاد مورد نظر خود برای رهبری اصلاح طلبان را اینگونه توصیف میکند: «اگر هسته سخت اصلاحات تشکیل شود دیگر محال است برخی افراد جرات کنند و کار موازی انجام دهند، وقت دیدار خصوصی بگیرند و برای بستن لیست موازی بازیگر سناریوی غیر شوند. دیگر سخت است نیروهای درجه چندم، از موضع رهبری جریان اصلاحات سخن بگویند.» حجاریان گریزی به اختیارات وزارت کشور درباره احزاب نیز زده و گفته است: هسته سخت اصلاحات باید برای احزاب منتسب به جریان اصلاحات مجوز صادر کند و نباید لزوما منتظر کمیسیون ماده ١٠ احزاب بماند بلکه باید رأسا به مقوله احزاب ورود کند.وی معتقد است که هسته اصلی اصلاحات باید احزاب اصلاحطلب را مورد آزمایش قرار دهد و چنانچه استانداردها و شروط مورد نظر آن چند نفر اصلی را داشتند، اصلاحطلب نام میگیرند در غیر این صورت خیر. پس میتوان سخنان حجاریان را تلاش برای ایجاد ساختاری متصلب، تصمیم گیر نهایی و البته محدود به اصلاحاتیهای واقعی (همان مشارکتی و مجاهدینیهای سابق) دانست.
۳- به سخنان علی شکوری راد دیبر کل حزب اتحاد ملت و از یاران خاص حجاریان در تشریح سخنان حجاریان دقت کنید: «ما با آسیب سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان مواجه هستیم. ایده آقای حجاریان نمی خواهد فقط اصلاح طلبان را منسجم کند، بلکه میخواهد اعتماد مردم را به اصلاح طلبان بازگرداند و سرمایه اجتماعی را احیا کند. از این نظر ایده خوبی است. امروز نقش هسته سخت اصلاحات را عملا شخص آقای خاتمی به عهده دارد. به عبارت دیگر هسته سخت اصلاحات متجلی در شخص آقای خاتمی است. نیروها هرچه به لحاظ معیار و نه فقط رابطه، به ایشان نزدیک تر باشند، نیروهای خالص اصلاح طلبی هستند. حرف آقای حجاریان این است که فرد باید در نهاد ادغام شود تا آن نهاد که پایایی بیشتری می تواند داشته باشد تقویت شود.» این سخنان را اگر بخواهیم خلاصه کنیم میشود «حذف خاتمی برای بقا».
بیشتر بخوانید// زیرپاکشی مشکوک اصلاحطلبان
۴- جای وی است. خاتمی منعطف برای اصلاحاتی که از سال ۸۴ بدین سو برنده هیچ انتخاباتی نبوده و برچسب برانداز بودنش آن را از ساخت قدرت کنار گذاشته بسیار کند و البته رقیق است. اصلاحات چاره کار خود را بازگشت به ذات خود یا همان اصلاحات سال ۷۶ میداند بنابراین به دنبال حذف ساختار و موانعی است که هم سرعت آنها را میگیرند و هم در مواقع حساس اعتبارشان مانع از رادیکال شدن جریان اصلاحات میشود. پس اصلاحات بدون خاتمی میتواند از قیدهایی که این دو دهه برپایش بوده رها شود و رادیکالیسم ذاتی خود را بروز دهد.
۵- خاتمی باید حذف شود؛ از سال ۸۰ که حجاریان ویلچرنشین با گفتن جمله معروف «اصلاحات خون میخواهد» وی را به تسامح با قدرت متهم کرد و چاره احیای اصلاحات را رادیکالیسم دانست تا سال ۸۸ که طرح ترور محمد خاتمی در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری خنثی شد، جریان امنیتی اصلاحات به فکر این حذف بود. حال شرایط اجتماعی و ساختاری اصلاحات این فرصت را دوباره در اختیار آنها قرار داده تا با طرح ضرورت «اصلاح اصلاحات» به دنبال حذف خاتمی از جایگاهش باشند. روزهای عجیبی در راه است، روزهایی که باید منتظر تلاطمش بود.
* گزارش از سعید درویشی