به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در شرایط کنونی، منطقه خاورمیانه به صحنه رقابتهای ژئوپلیتیکی میان ایالات متحده و چین تبدیل شده است. در جریان این رقابت ها، ایالات متحده که چندین دهه مهمترین تضمین کننده ثبات سیاسی و همگرایی سرزمینی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بوده و نقش محوری در این منطقه ایفا کرده است؛ شدیدا با همکاری متحدان منطقهای خود با چین، بویژه در حوزههایی نظیر فناوریهای پیشرفته و صنایع دفاعی مخالف بوده است.
با توجه به جهت گیریهای جدید سیاست خارجی آمریکا و کاهش میزان وابستگی واشنگتن به منابع انرژی خاورمیانه، این کشور به تدریج از موقعیت تضمین کننده امنیتی در منطقه، خارج شده است و محدودسازی قدرت چین را به عنوان اولویت اصلی در دستور کار سیاست خارجی خود قرار داده است. بدین ترتیب، متحدان سنتی عرب آمریکا نیز مجبور شده اند تا با درک تهدیدات تازه علیه خود، گزینههای جایگزین امنیتی جدیدی را پیگیری کنند. مسالهای که نمود عینی آن را در چهارچوب تحولات اخیر و افشا شدن همکاری چین با عربستان جهت تولید موشکهای بالستیک مشاهده شد.
مضاف بر این، واقعیتهای مربوط به عناصر قدرت چین و گسترش نقش این بازیگر در عرصههای منطقهای و جهانی هم باعث شده تا بازیگرانی چون ریاض نسبت به بهرهمندی از نقش پکن در معادلات ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک ترغیب شوند. تحلیل گران بر این باورند، علاقه روزافزون چین جهت پر کردن خلا حضور آمریکا در منطقه حاشیه خلیج فارس، حاکی از آن است که این منطقه در آینده نزدیک شاهد تغییر و تحولاتی در عرصه تعاملات منطقهای خواهد بود. با توجه به این واقعیت های منطقه ای دو سناریوی احتمالی در خصوص روابط راهبردی چین و عربستان و تاثیر آن بر آینده خاورمیانه مطرح خواهد شد.
سناریو اول: این سناریو بد بینانه ترین و کم محتمل ترین سناریو موجود است. اقدام چین برای ایجاد قابلیت تولید موشک بالیستیک در عربستان سعودی معادلات نظامی در خاورمیانه را با تغییرات شگرف مواجه خواهد کرد؛ به طوری که پیامدهای آن علاوه بر منطقه خاورمیانه، تعاملات در سطح جهان را نیز متاثر میسازد. با توجه رقابت منطقه ای ایران و عربستان، مناسبات نظامی میان چین و عربستان به مشارکت راهبردی امنیتی میان دو کشور خواهد انجامید و حساسیت ایران را برمیانگیزد.
زیرا تقویت روابط با هرکدام از طرفین به ویژه در مسائلی مانند فروش تسلیحات، همکاری نظامی و صادرات انرژی بر رقابت منطقهای تهران و ریاض تاثیرگذار است. از اینرو امکان نادیده گرفتن اختلافات دامنهدار میان ایران و عربستان برای چین وجود ندارد. ضمن اینکه طبق این سناریو، در صورت صحت همکاری عربستان و چین در تولید موشکهای بالستیک و تولید انبوه آنها، این مدل تسلیحات از جنبۀ بازدارندگی موشکی به خصوص در مقابل توانمندیهای ایران و گروههای مقاومت به ویژه در یمن برخوردار می شود. در واقع به موازات درگیری عربستان در بحرانهای منطقه، افزایش تنش و تهدید زیرساختهای حیاتی عربستان، زمینه برای استفاده از این موشکها فراهم خواهد شد و قاعدتا ریاض با اعتماد به نفس بیشتری میتواند در کانونهایی چون یمن به مدیریت جنگ بپردازد.
برنامۀ عربستان برای تولید موشکهای بالستیک موجب پیچیدهتر شدن معادلات منطقهای خواهد شد؛ زیرا این کشور علاوه بر اینکه رقیب منطقهای ایران است، شریک کشورهای غربی، رژیم صهیونیستی و دیگر امیرنشینهای خلیجفارس برای کنترل ایران نیز هست. بنابراین اقدام چین برای ایجاد قابلیت تولید موشک بالستیک در عربستان سعودی معادلات منطقه ای را به نفع عربستان تغییر خواهد داد؛ زیرا مناسبات تسلیحاتی چین با عربستان موجب برهم زدن موازنه میان طرفین (ریاض- تهران) خواهد شد و انتظار می رود در آینده نزدیک منطقه به میدان رویارویی و رقابت تسلیحاتی بین ایران و عربستان تبدیل شود.
سناریو دوم: این سناریوی محتمل ترین گزینه خواهد بود. این سناریو، بر این پایه استوار است که همکاری های نظامی چین و عربستان، تهدیدی برای توازن منطقه ای و امنیت ایران تلقی نخواهد شد. علارغم انتشار اخبار همکاری عربستان سعودی با چین برای پیشبرد برنامه موشکی بالستیک عربستان، ذکر چند نکته ضروریست: بر خلاف ایران، عربستان سعودی همچنان برای توسعه برنامه موشکی خود نیازمند کمک خارجی هستند و تاکنون نیز سابقه موفقی در اداره چنین برنامهای به تنهایی ارائه نکرده است. دوما شاید حتی در آینده نزدیک، فشار آمریکاییها ریاض را وادار به عقب نشینی در این حوزه کند. در این خصوص واشنگتن اعلام کرده است که وقتی همکاری چین و عربستان به مرحلهای فراتر از آنچه که هست رسیده باشد، تماشاگر نخواهد بود و احتمالا مجازات هایی را برای طرفهای مرتبط با انتقال فناوری موشکهای بالستیک چین به عربستان سعودی اعمال خواهد کرد یا ممکن است که بار دیگر برای جلب رضایت ریاض دست به اقداماتی بزند.
به نظر میرسد عربستان گزینههای محدودی برای انتخاب در تقابل میان آمریکا و چین خواهد داشت و شاید قبل از آن که چنین برنامهای بتواند به یک برنامه موشکی واقعی تبدیل شود، به سرنوشت سایر طرحهای بلندپروازانه سعودیها دچار شود. سوما در خصوص انگیزه چین در انتقال فناوری بالستیک به عربستان می توان به اعلام موضع سخنگوی وزارت امور خارجه چین در پاسخ به سوال سی ان ان اشاره کرد که اعلام کرد: «این گونه همکاری ها هیچ قانون بینالمللی را نقض نمی کند و شامل تکثیر سلاحهای کشتار جمعی نمیشود» بر این اساس پکن خود را به عنوان یک کشور بزرگ مسئول و یک دوست قابل اعتماد برای کشورهای خاورمیانه معرفی می کند که مایل است با کشورهای منطقه همکاری نماید. چین از این رهگذر تلاش میکند با بسیاری از بازیگران منطقهای به پیشبرد همکاریهای اقتصادی و نظامی بپردازد و از ظرفیتهای بازیگران مختلف منتفع شود. بدون شک چین در میانه رقابت ایران و عربستان به منافع اقتصادی خود میاندیشد و انگیزهای برای قربانی کردن یک طرف به نفع دیگری ندارد و تاکنون تمایلی به دخالت در مناقشات منطقه ای نداشته است.
پکن زمان و منابع قابل توجهی را صرف ایجاد روابط دیپلماتیک و تجاری با تمامی بازیگران اصلی خاورمیانه کرده است و منطقا خواست چین حفظ و تثبیت روند موجود در جهت دستیابی به بلندپروازی های منطقه ای خود در منطقه است. استراتژی پکن در استفاده از قدرت اقتصادی این کشور را برای منافع سیاسی بدون گرفتار شدن در آشفتگی ها و درگیری های منطقه ای تا کنون موفق بوده و باید دید در آینده چگونه بر چالش های امنیتی در خاورمیانه فائق خواهد آمد.
گزارش تحلیلی از بهار اخوان - دکترای روابط بین الملل