به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ همسر شهید در پاسخ به سوال یامینپور مبنی بر اینکه خیلی برایمان مهم بود که ماجرای پیشبینی شهید اندرزگو درباره ریاست جمهوری مقام معظم رهبری را از زبان شما بشنویم گفت: به خدا هرکس دست از آقا بکشد ضرر کرده است. این چیزی است که شهید اندرزگو به من گفت.
یکدفعه کارتر با همسرش به ایران آمده بود، شهید نشسته بود [و از تلویزیون] نگاه میکرد؛ گفتم: آقا! برای این قضیه هیچکار نکردی!؟(چون گفته بود 6 ماه میخواهم زحمت بکشم و ان شاءالله پهلوی را از بین ببرم) گفتم پس چه شد؟ چرا راهی پیدا نمی کنی؟ باز دوباره امریکاییها به ایران آمدند!
گفت: پهلوی یا به دست من یا با خون من از بین میرود! بعد از آتش قلیان یک ذغال سرخ برداشت و روی دست گرفت، گفت حفظ دین برای مردم در آخرالزمان مثل تحمل کردن آتش این ذغال میماند! قشنگ کف دستش بود؛ گفتم: آقا! دستت نمیسوزد؟ گفت بدن ما به آتش جهنم هم نمیسوزد.
بعد گفت دو سال اول انقلاب همه ملت ایران مورد امتحان خدا قرار میگیرند و بعد از دو سال سید علی نامی میآید رئیسجمهور میشود. من گفتم: سید علی خودت هستی دیگر؟ خودت میخواهی رئیس جمهور بشوی؟! گفت آنموقع من نیستم، آن موقع کس دیگری است میآید رئیس جمهور میشود و بعد از چند سال که بگذرد آقا امام زمان ظهور میکنند.
برای من خیلی تکاندهنده بود. بعد از اینکه آقا رئیسجمهور شده بود به بچهها گفتم که به ایشان بگویند و بچهها هم گفتند. این خاطرهای بود که من از زبان خودشان شنیدم و این آتش هم برای فهم چگونگی دینداری مردم در آخرالزمان واقعاً برای من جالب بود که دستش نسوخت، یعنی همانطوری که [ذغال] را کف دستش نگه داشت، دوباره آن آتش سرخ را گذاشت روی همان قلیان.
زندگی نامه شهید
«حجتالاسلام والمسلمین سید علی اندرزگو» در سال 1316 شمسی در یکی از محلات جنوب تهران دیده به جهان گشود. وی پس از طی تحصیلات ابتدایی به دلیل شرایط مالی خانواده، ناچار به ترک تحصیل شده و در کنار برادرش «سید حسن» که در بازار تهران مغازه نجاری داشت، مشغول به کار شد.
سید علی اندرزگو حدود 10 سال در این شغل ماند و در قیام 15 خرداد، به عرصه مبارزه با رژیم پهلوی گام نهاد و مورد تعقیب مزدوران ساواک قرار گرفت.شهید اندرزگو پس از قیام 15 خرداد دستگیر شد و زیر شکنجههای سخت، لب به سخن باز نکرد تا آزاد شد.
از آن زمان، وی وارد شاخه نظامی «هیئت مؤتلفه اسلامی» شد و در اولین اقدام، در اعدام انقلابی «حسنعلی منصور»، نخست وزیر وقت و عامل تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی، به همراه «صادق امانی»، «رضا صفارهرندی»، «مرتضی نیکنژاد» و «محمد بخارایی»، شرکت کرد.پس از انجام این عملیات، نیکنژاد، صفارهرندی و امانی دستگیر و اعدام شدند و اندرزگو تحت تعقیب قرار گرفت.
اینگونه بود که وی به مبارزات خود علیه رژیم پهلوی ادامه داد و مهمترین کارش تا پایان عمر، فعالیت برای سرنگونی این رژیم بود.شهید اندرزگو پس از خروج از ایران به عراق رفت و پس از چند ماه به ایران بازگشت و با نام مستعار «شیخ عباس تهرانی» در «حوزه علمیه قم» مشغول به تحصیل شد و همچنان به فعالیتهای مبارزاتی خود ادامه داد؛ اما حساسیت ساواک به کارهای وی باعث شد به «حوزه علمیه چیذر» در تهران برود و به صورت پنهانی به مبارزات خود ادامه دهد.
وی در حوزه علمیه چیذر نیز شناسایی شد و فشارهای ساواک موجب شد راهی مشهد شود و در آنجا با نام مستعار «سید حسین حسینی» در کنار تحصیل علم به مبارزات خود ادامه دهد.اندرزگو برای گسترش فعالیتهایش به لبنان نیز سفر کرد و به کمک «جلالالدین فارسی»، مقدمات آموزش نیروهای مذهبی را در سازمان «الفتح» مهیا کرد.
از آن پس، رژیم پهلوی، به شدت در تعقیب او بود و شهید اندرزگو مجبور بود دائماً جابهجا شود. این انقلابی نستوه برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با نامهای مستعار و چهرههای متفاوت آشکار میشد.وی نقش مهمی در وارد کردن اسلحه به ایران برای مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی داشت و برای این منظور به کشورهای بسیاری سفر میکرد. شهید اندرزگو قصد ترور شاه را داشت که شهادتش مانع انجام این نقشه وی شد.
سرانجام پیگردهای بیشمار ساواک جواب داد و اندرزگو مورد شناسایی قرار گرفت و در دوم شهریور 1357 در 39 سالگی به شهادت رسید.